جدول جو
جدول جو

معنی شیدی - جستجوی لغت در جدول جو

شیدی
لقب حبشیان، از این جهت که هر حبشی را شیدی گویند، (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هیدی
تصویر هیدی
(پسرانه)
آهسته، پاورچین (نگارش کردی: هدی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیده
تصویر شیده
(دخترانه)
خورشید، درخشان، روشنایی، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیدر
تصویر شیدر
(دخترانه)
آنکه چهره ای زیبا و درشان دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیدا
تصویر شیدا
(دخترانه)
آشفته و عاشق، عاشق، شیفته، دلداده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادی
تصویر شادی
(دخترانه)
شادمانی، خوشحالی، شور شادان، شادمان، خوشحال، شادمانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شویدی
تصویر شویدی
گیاهی زینتی با برگ های ریز و سوزنی و گل های کوچک سفید رنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادی
تصویر شادی
شادمانی، خوشحالی، خوش دلی، جشن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایدی
تصویر ایدی
یدها، دست ها، کنایه از قدرت ها، جمع واژۀ ید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیدا
تصویر شیدا
عاشق، آشفته از عشق، آشفته، پریشان، دیوانه، مجنون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عیدی
تصویر عیدی
پول یا چیز دیگری که در روز عید، به خصوص عید نوروز، به کس دیگر می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیمی
تصویر شیمی
علمی که در خواص مواد، تجزیه و ترکیب و اثر آن ها در یکدیگر بحث می کند
شیمی آلی: در علم شیمی قسمتی از شیمی که دربارۀ کربن یعنی درمورد مواد اولیۀ حیوانی و گیاهی بحث می کند، شیمی کربن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
یا رشیدی اصفهانی، محمد رشید. از گویندگان عصر شاه طهماسب صفوی بود. بیت زیر از اوست:
شود از دیگران در خشم و بر من دامن افشاند
غباری در دل از هر کس که دارد بر من افشاند.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
و رجوع به روز روشن ص 145 و صبح گلشن ص 174 و فرهنگ سخنوران و رشید اصفهانی شود
حسین بن سلیمان. او راست: بلوغ المراد بفتح الجواد بشرح منظومه ابن العماد فی المعفوات و آن حاشیه ای است بر کتاب فتح الجواد. (از معجم المطبوعات مصر)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و لبنیات و چغندر و پنبه. راه اتومبیل رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
منسوب است به رشید که در ساحل اسکندریه واقع است، منسوب است به رشید که مردی از خوارج بود، منسوب است به رشید (هارون خلیفۀ عباسی). (از انساب سمعانی) ، یکی از انواع چینی در عهد صفویه، و آن رنگارنگ و از حیث ضخامت متوسط بود. (از جنگ مورخ 1085 هجری قمری متعلق به شاپور بختیار، یغما 15:12 ص 559، از فرهنگ فارسی معین) ، منسوب است به خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی.
- کاغذ رشیدی، ظاهراً یک نوع کاغذ که در عهد خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی معمول بود. در ترجمه محاسن اصفهان ضمن سپاسگزاری از توجه خواجه رشیدالدین نسبت به اصفهان آمده:... بر موجبی که ذکر آن مرحمت و عاطفت بر اصفهان و اصفهانیان تا ابدالاّباد روزگار برصفحات کاغذ رشیدی نگاشت که جهت تصانیف خود و احیاء کتب فضلای جهان ماضی و غابر اقتراح نموده و وضع فرمودو جنس آن کاغذ از جهت صفاء صفحه و بزرگی تقطیع و نرمی و پاکی و بستگی و همواری و صقالت و اصالت بغیر ازاصفهان در هیچ ملک نیست و نبود... (از ترجمه محاسن اصفهان ص 138)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
منسوب به غشید که قریه ای در بخاراست. به صورت غشیتی نیز شنیده شده است. معلوم نیست که همان غشیدی است یا جز از آن است. (از انساب سمعانی ورق 409 الف)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
محمود بن یونس بن مکرم غشیدی بخارایی. او از ابوطاهر اسباطبن یسع و دیگران روایت کند و پسرش ابوبکر و محمد بن محمود وزان از او روایت کنند. رجوع به انساب سمعانی ورق 409 الف و معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گیدی
تصویر گیدی
بی غیرتی، بی حمیتی، نامردی
فرهنگ لغت هوشیار
نیوک دستلاف خلعت و هدیه و پولی که در روز عید به کسی دهند، عطا هدیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیده
تصویر شیده
محلوج، مندوف، حلاجی شده، واخیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیخی
تصویر شیخی
سالاری شیوایی رهبری مینوی، از پیروان شیخیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیدا
تصویر شیدا
آشفته، سخت شیفته، حیران، عاشق واله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیدی
تصویر سیدی
سروری مهتری آقایی
فرهنگ لغت هوشیار
علمی است که در آن از خواص اجسام طبیعی و تغییرات عمیق گوهرها و عناصر بحث می شود
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است زینتی از تیره سوسنیها از دسته مارچوبها دارای شاخه و برگهای دراز که عموما آنرا در گلدان می کارند و در اطاق پشت پنجره یا روی پلکان می گذارند. این گیاه دارای گونه های مختلفی است که همگی زینتی هستند اسبرجس فینو شبتی شودی پرچملی قوش قو نماز. یا شویدی پیچ. گونه ای شویدی که شاخه هایش تا پنج متر دراز می شود. و رای پوشش و زیور ستون تنه درخت و دیوار بسیار متناسب است. شودی پیچ شبتی پیچ. یا شویدی سرخسی. گردی. یا شویدی مار پیچ. گونه ای شویدی که شاخه هایش بین 1 تا 2 متر طول دارند و به اطراف میگرایند. این گونه شویدی زینت خوبی برای روی میز است و به اطاق جلوه می دهد. یا شویدی معطر. گونه ای شویدی که دارای گلهای ریز خوشبو است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیزی
تصویر شیزی
پارسی تازی گشته شیز شز (آبنوس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیعی
تصویر شیعی
گروهی هوا خواه علی علیه السلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادی
تصویر شادی
میمون، خوشحالی، خوشنودی، خوشدلی، شادمانی
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از انواع چینی در عهد صفویه و آن رنگارنگ و از حیث ضخامت متوسط بود. (جنگ مورخ 1085 ه. ق متعلق بدکتر شاپور بختیار یغما 12: 15 ص 559)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایدی
تصویر ایدی
جمع ید، دست ها جمع ید دستها دستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیدی
تصویر زیدی
نام دهی است به یمامه، هر یک از زیدیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایدی
تصویر ایدی
جمع ید، دست ها، دستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیدا
تصویر شیدا
مجنون، مجذوب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شیمی
تصویر شیمی
کیمیا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آیدی
تصویر آیدی
شناسه
فرهنگ واژه فارسی سره