نام فرزند تور. وی پس از مرگ کورنگ پادشاه زابلستان بتاج و تخت رسید و از او پسری موسوم به طورنگ متولد گردید. (یشتها ج 2 ص 196) : از آن ماه زادش یکی شه نژاد ببد شاد و شیدسپ نامش نهاد. فردوسی
نام فرزند تور. وی پس از مرگ کورنگ پادشاه زابلستان بتاج و تخت رسید و از او پسری موسوم به طورنگ متولد گردید. (یشتها ج 2 ص 196) : از آن ماه زادش یکی شه نژاد ببد شاد و شیدسپ نامش نهاد. فردوسی
صورت مخفف شیداسپ. شیداسب. نام پسر گشتاسب. (ولف) (ناظم الاطباء) : ابر کین شیدسپ فرزند شاه چو رستم بیامد میان سپاه. فردوسی. رجوع به شیداسب و شیداسپ شود
صورت مخفف شیداسپ. شیداسب. نام پسر گشتاسب. (ولف) (ناظم الاطباء) : اَبَر کین شیدسپ فرزند شاه چو رستم بیامد میان سپاه. فردوسی. رجوع به شیداسب و شیداسپ شود
مرکّب از: شید، خور و مهر + اسپ، حیوان معروف، یعنی دارندۀ اسب شیدور و درخشان و کسی که اسبش نور یا آفتاب باشد. (از یادداشت مؤلف) (از فرهنگ ایران باستان ص 228) (از لغات شاهنامه)
مُرَکَّب اَز: شید، خور و مهر + اسپ، حیوان معروف، یعنی دارندۀ اسب شیدور و درخشان و کسی که اسبش نور یا آفتاب باشد. (از یادداشت مؤلف) (از فرهنگ ایران باستان ص 228) (از لغات شاهنامه)
نام وزیر کیومرث شاه. (لغات ولف). وزیر طهمورث. (فرهنگ ایران باستان ص 228). شیداسب. نام وزیر طهمورث. (ناظم الاطباء) : خنیده بهر جای و شیداسپ نام نزد جز بنیکی بهر جای گام. (شاهنامه ج 1 ص 21) پسر گشتاسب که در جنگ ارجاسب کشته شد. (یادداشت مؤلف). نام یکی از پسران گشتاسب. (فرهنگ ایران باستان ص 228) (لغات شاهنامه). اما این انتساب بر اساسی نیست. رجوع به شیداسب و یشتها ج 2 ص 85 شود
نام وزیر کیومرث شاه. (لغات ولف). وزیر طهمورث. (فرهنگ ایران باستان ص 228). شیداسب. نام وزیر طهمورث. (ناظم الاطباء) : خنیده بهر جای و شیداسپ نام نزد جز بنیکی بهر جای گام. (شاهنامه ج 1 ص 21) پسر گشتاسب که در جنگ ارجاسب کشته شد. (یادداشت مؤلف). نام یکی از پسران گشتاسب. (فرهنگ ایران باستان ص 228) (لغات شاهنامه). اما این انتساب بر اساسی نیست. رجوع به شیداسب و یشتها ج 2 ص 85 شود