جدول جو
جدول جو

معنی شیاص - جستجوی لغت در جدول جو

شیاص
بد خویی
تصویری از شیاص
تصویر شیاص
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیان
تصویر شیان
جبران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شماص
تصویر شماص
رفتن به شتاب گریز در رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکاص
تصویر شکاص
بد دندان: زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیام
تصویر شیام
زمین نرم خاک موش، خاک نرم، سوراخ موش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاق
تصویر شیاق
بستن ریسمان
فرهنگ لغت هوشیار
داروی چشم، هر داروی مخروطی و جامد شکلی که برای معالجه در مقعد داخل کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاع
تصویر شیاع
مشایعت و پیروی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاط
تصویر شیاط
بوی سوخته پنبه یا پشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیار
تصویر شیار
زمینی که به جهت زراعت با گاو آهن شکافته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاد
تصویر شیاد
مکار و حیله باز، فریب دهنده، حیله گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاح
تصویر شیاح
پرهیز کردن، کوشیدن، تنگی کمیابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاب
تصویر شیاب
آمیختن، آمیخته، آب آمیخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاد
تصویر شیاد
حیله گر، مکار، ریاکار، مزور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیاع
تصویر شیاع
مشایعت کردن، همراهی کردن، پیروی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیاب
تصویر شیاب
آمیختن، آمیخته کردن، مخلوط ساختن، آمیختگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیار
تصویر شیار
خراش و شکاف باریک در روی چیزی، خراش یا شکافی که به وسیلۀ گاوآهن بر روی زمین ایجاد می کنند
شیار کردن: در کشاورزی شخم زدن زمین برای زراعت، شیاریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیان
تصویر شیان
درختی که در هند و حبشه و زنگبار می روید و از آن صمغی سرخ رنگ می گیرند، قاطرالدّم، خون سیاوشان، دم الثّعبان، دم الأخوین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیاف
تصویر شیاف
هر داروی جامد و مخروطی شکل که برای معالجه در مقعد داخل می کنند، شاف، شافه، فرزجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غیاص
تصویر غیاص
آب بازی در آب فرو شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیان
تصویر شیان
جزاء، پاداش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیاف
تصویر شیاف
داروی چشم، داروی جامد و مخروطی شکلی که از طریق مقعد استعمال شود، شاف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیاع
تصویر شیاع
مشایعت کردن، پیروی کردن، شایع شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیار
تصویر شیار
خراش یا شکاف باریک روی چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیاد
تصویر شیاد
((شَ یّ))
کسی که دیوار را گچ یا کاهگل اندود می کند، حیله گر، ریاکار، مزور، کلاهبردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیان
تصویر شیان
جزا، مکافات، پاداش، برای مثال بر او تازه شد کینۀ سالیان / بکردندش از هرچه کرد او شیان (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیاع
تصویر شیاع
نی شبان یا آواز آن
شایعه پراکنی
هیزم ریزه که با آن آتش بیفروزند، آتش گیره، هر چیزی که با آن آتش روشن کنند، هود، آتش افروز، آتش برگ، وقود، پرهازه، حطب، پوک، پده، مرخ، پیفه، وقید، پد، آفروزه، فروزینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیص
تصویر شیص
شیش خرمای سست هسته کابوشک، درد دندان
فرهنگ لغت هوشیار