جدول جو
جدول جو

معنی شیاره - جستجوی لغت در جدول جو

شیاره
(تَ)
شیار. به معنی انگبین چیدن از خانه زنبور عسل. شور. مشار. مشاره. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به مصادر مذکور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیاره
تصویر بیاره
(پسرانه)
نام روستایی (نگارش کردی: بیاره)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شراره
تصویر شراره
(دخترانه)
جرقه آتش، گرمای سوزان، عشق فراوان، نامی کردی، درخشش، روشنی، جرقه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خیاره
تصویر خیاره
شیار برجستۀ عمودی یا مارپیچ روی ستون های استوانه ای ساختمان ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شراره
تصویر شراره
ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، جرقّه، اخگر، سینجر، لخچه، لخشه، آلاوه، جذوه، جمر، آتش پاره، جمره، ضرمه، آییژ، ژابیژ، خدره، ابیز، ایژک، بلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایاره
تصویر ایاره
النگو، دستبند، حلقه ای که به مچ دست می بندند، یارج، سوار، دستینه، ورنجن، دست برنجن، اورنجن، یاره، آورنجن، دستیاره، برنجن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیاره
تصویر بیاره
گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن
جلونک، جلنگ، چلونک، بیاج،
بوته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیطره
تصویر شیطره
شاه تره، گیاهی خودرو با گل هایش ریز خوشه ای قرمز رنگ که مصرف دارویی دارد
شهترج، شیترک، سرخیوس، هلیانه، شاه ترج، خامشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاره
تصویر سیاره
هر جرم آسمانی که در مداری بیضی شکل می چرخد، از خود روشنایی ندارند و از ستارۀ خود کسب نور می کند، سیاراتی که به دور خورشید می گردند به ترتیب فاصلۀ از خورشید عبارتند از عطارد یا تیر، زهره یا ناهید، زمین، مریخ یا بهرام، مشتری یا برجیس، زحل یا کیوان، اورانوس، نپتون و پلوتون، سیار، کاروان، قافله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طیاره
تصویر طیاره
هواپیما، طیار، نوعی کشتی تندرو، پرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیاره
تصویر خیاره
گزیده، پسندیده، انتخاب شده. گزینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایاره
تصویر ایاره
اواره، دفتری که در آن اقلام درآمد و هزینه و حساب های مالیاتی را ثبت می کردند، دفتر حساب دیوانی، دیوان خانه، اوار، اوارجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایاره
تصویر ایاره
دفتر حساب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاره
تصویر بیاره
بوته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیاره
تصویر طیاره
کشتی سریع تیز رو، هواپیما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیاره
تصویر صیاره
آغل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکاره
تصویر شکاره
زر، کشتزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیاره
تصویر زیاره
مسیتارش
فرهنگ لغت هوشیار
حساب، حد اندازه، عدد، نمره. یا دانش (علم) شمار. علم حساب. یا شمار... در ردیف در زمره. یا روز علم. روز رستخیز قیامت. یا بشمار آوردن، به حساب آوردن احتساب. یا به علم رفتن، به حساب آمدن محسوب شدن، یا شمار باریک کردن، مناقشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیاره
تصویر خیاره
هر چیز لطیف و ظریف و برگزیده منتخب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاره
تصویر سیاره
ستارگان هفتگانه، و کاروان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شراره
تصویر شراره
آتشپاره و جرقه آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاطه
تصویر شیاطه
سوختن مینوی نیست گردیدن، سوخته شدن، زیت جوشاندن بنگرید به شیاطه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاله
تصویر شیاله
بار بری پیشه بار بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیانه
تصویر شیانه
جزا پاداش مکافات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغاره
تصویر شغاره
سنگ آتشزنه
فرهنگ لغت هوشیار
((بَ رَ یا رِ))
گیاهی که ساقه بلند و مستقیم ندارد و شاخه های آن روی زمین افتد مانند کدو، خربزه و غیره، بوته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیاره
تصویر خیاره
((رِ))
هرچیز لطیف و ظریف و برگزیده، منتخب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاره
تصویر سیاره
((سَ یّ رَ یا رِ))
قمر، اجرامی که به دور ستارگان می چرخند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاره
تصویر سیاره
((س رِ))
گاورس، گیاهی است خودرو شبیه جو که در کشتزار گندم می روید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شراره
تصویر شراره
((شَ رَ یا رِ))
واحد شرار، جرقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شماره
تصویر شماره
((شُ رَ یا رِ))
عدد، شمار، عددی که نماد و نشانه چیزی است، عددی که نوبت یا رتبه کسی یا چیزی را نشان دهد، عددی که اندازه چیزی را نشان دهد، هر واحد از روزنامه، مجله و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طیاره
تصویر طیاره
((طَ یّ رَ یا رِ))
کشتی تیزرو، هواپیما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شماره
تصویر شماره
عدد، کد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیاره
تصویر سیاره
جنبنده، هرباسپ
فرهنگ واژه فارسی سره