جدول جو
جدول جو

معنی شگوفه - جستجوی لغت در جدول جو

شگوفه(شِ فَ / فِ)
شکوفه. (ناظم الاطباء). گل درخت میوه، مطلق غنچه و گل. (آنندراج). رجوع به شکوفه شود.
- شگوفه رنگ، کنایه از سفید است. (آنندراج) :
شگوفه رنگ شد مویت چو سرو آن به که برنایی
به رعنایی که بر پیران نزیبد کسوت زیبا.
جمال الدین سلمان (از آنندراج).
- شگوفۀ سر کودک، بیماری که موی سر و موی مژه را می ریزاند. (ناظم الاطباء).
- شگوفه کردن، شکوفه کردن. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ شکوفه کردن شود.
، به معنی قی نیز آمده. (آنندراج). شکوفه. اشکوفه. رجوع به شکوفه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکوفه
تصویر شکوفه
(دخترانه)
گل درخشان میوه دار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکوفه
تصویر شکوفه
گل درخت میوه دار که پیش از روییدن برگ شکفته می شود، غنچه مثلاً شکوفۀ هلو و زردآلو، کنایه از قی، استفراغ
فرهنگ فارسی عمید
(شَ نَ / نِ)
واژگونه. سرنگون. منعکس. زیر وزبر و زیر و بالا. (ناظم الاطباء). شاید نگونه باشد. رجوع به نگونه، واژگونه و مترادفات دیگر کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(شُ لَ / لِ)
گردکانی که پوست آن کلفت باشد و به دشواری شکافته شود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شکوفه
تصویر شکوفه
گل درختان میوه دار، غنچه گل درختان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکوفه
تصویر شکوفه
((ش فِ))
اشکوفه، غنچه، گل درخت میوه دار
فرهنگ فارسی معین
غنچه، نوگل، استفراغ، تهوع، قی، هراش
فرهنگ واژه مترادف متضاد