جدول جو
جدول جو

معنی شگال - جستجوی لغت در جدول جو

شگال
گودال، سوراخ عمیق در زمین
تصویری از شگال
تصویر شگال
فرهنگ لغت هوشیار
شگال
شکاف و سوراخ عمیق در زمین، گودال، چاه
تصویری از شگال
تصویر شگال
فرهنگ فارسی عمید
شگال
شغال، پستانداری گوشت خوار و از خانوادۀ سگ که از پرندگان کوچک و اهلی تغذیه می کند، گال، تورک، توره، اهمر
تصویری از شگال
تصویر شگال
فرهنگ فارسی عمید
شگال
زغال، جسم سخت و سیاه رنگی که از سوختن بافت های گیاهی و حیوانی ایجاد می شود و حاوی مقدار زیادی کربن است، انگشت، آلاس، فحم، زگال، اشبو برای مثال گردد از فرّ شما گوهر الماس جمد / گردد از سهم شما دانۀ یاقوت شگال (ازرقی - لغتنامه - شگال)
تصویری از شگال
تصویر شگال
فرهنگ فارسی عمید
شگال
((شَ))
شغال، جانوری است پستاندار از راسته گوشت خواران شبیه به سگ، که دارای دمی پر مو می باشد
تصویری از شگال
تصویر شگال
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکال
تصویر شکال
(دخترانه)
در گویش مازندران آهو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شمال
تصویر شمال
اپاختر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چگال
تصویر چگال
متراکم، غلیظ
فرهنگ واژه فارسی سره
چوب و دیگر اندامهای گیاهی و نیز انساج حیوانی نیم سوخته که قسمت اعظم ترکیبات آنهاتبدیل به کربن شده باشد فحم انگشت زگال. توضیح: این کلمه را بغلط) زغال (نویسند. یا زغال استخوان زغال نباتی. یا زغال چوبی زغال نباتی این زغال را از چوبهایی که در ترکیب آنها صمغ یا زرین تهیه به حداقل باشد (مانند چوب درخت تبریزی و شاه بلوط) تهیه کنند. یا زغال حیوانی زغالی که از نتیجه سوختن انساج و اندامهای حیوانی (ماننداستخوان و غضروف و غیره) حاصل شود این زغال را در تصفیه مواد رنگین بکار برند. یا زغال خالص زغال قند و آن از تکلیس قند به دست میاید. یا زغال دوده زغالی است بی شکل که از سوزانیدن تربانتین قطران نفت و لاستیک در هوای هوای کم به دست می آید. دوده پست برای نقاشی برنگ سیاه و دوده های مرغوب (مانند دوده استیلن) برای تهیه واکس و مرکب چاپ مصرف میشود، زغال مخصوصی است برای طراحی. نقاش پیش از اینکه تابلو را رنگ آمیزی کند با زغال طرح مخصوصی میریزد و سپس شروع به رنگ آمیزی میکند ولی نقاش ماهر با همان رنگ مخلوط شده مقصود خود را مجسم میسازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چگال
تصویر چگال
هر چیز گران و سنگین و کثیف و در هم نشسته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سگال
تصویر سگال
اندیشه و فکر، خیال
فرهنگ لغت هوشیار
جمع شله، کلاف ها کلاف های نخ و گروه پراکنده آبشار نوعی دوختن که در آن دو طرف پارچه را بهم نهند و کوکهای خرد و ریز بر آن زنند بطوری که دو روی آن مشابه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمال
تصویر شمال
طبع، خوی، عادت خلق، چپ مقابل جنوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکال
تصویر شکال
جمع شکل، پای بند ستور
فرهنگ لغت هوشیار
پستانداریست از تیره سگان که جزو راسته گوشتخواران است. این جانور به پرندگان اهلی حمله می کند و آفت آنها است. پوستش را جهت آستر لباس به کار می برند. اصل آن از آسیاست ولی در افریقا و جنوب اروپا نیز فراوانست. یا باج به شغال دادن، به شخصی پست رشوه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شگاه
تصویر شگاه
ترکش تیر دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوال
تصویر شوال
ماه عید فطر، ماه دهم از سال قمری شلوار و تنبان، زیر جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شخال
تصویر شخال
خراش، اثری که از ناخن یا آلتی نوک تیز بر روی چیزی پیدا می شود، زخم کوچک و سطحی بر روی پوست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چگال
تصویر چگال
جسمی که ذرات آن درهم فشرده باشد، متکاثف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شمال
تصویر شمال
مقابل یمین، طرف چپ، سمت چپ
مقابل جنوب، در علم جغرافیا طرف دست چپ کسی که رو به مشرق ایستاده باشد
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، بدشگون، مرخشه، تخجّم، نحس، نامیمون، مشوم، نافرّخ، نامبارک، سیاه دست، بدقدم، سبز قدم، مشئوم، میشوم، بداغر، بدیمن، شنار، خشک پی، سبز پا، پاسبز، منحوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شغال
تصویر شغال
پستانداری گوشت خوار و از خانوادۀ سگ که از پرندگان کوچک و اهلی تغذیه می کند، شگال، گال، تورک، توره، اهمر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شلال
تصویر شلال
گروه پراکنده، قوم پراکنده، گروهی که شتران را برانند
بخیۀ درشت، بخیه ای که بر روی پارچه می زنند
شلال کردن: دوختن پارچه با دست، بخیۀ درشت زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زگال
تصویر زگال
زغال، جسم سخت و سیاه رنگی که از سوختن بافت های گیاهی و حیوانی ایجاد می شود و حاوی مقدار زیادی کربن است، انگشت، اشبو، فحم، آلاس، شگال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سگال
تصویر سگال
سگالنده، پسوند متصل به واژه به معنای اندیشنده مثلاً بدسگال، چاره سگال، نیک سگال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چگال
تصویر چگال
((چَ))
سختی و به هم پیوستگی جسمی، هر جسمی که ذرات آن در هم فشرده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زگال
تصویر زگال
((زُ))
زغال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سگال
تصویر سگال
((س))
اندیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شغال
تصویر شغال
((شَ))
جانوری است پستاندار از راسته گوشت خواران شبیه به سگ، که دارای دمی پر مو می باشد، شگال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکال
تصویر شکال
((ش))
پای بند ستور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شمال
تصویر شمال
((ش))
سمت روبروی ما وقتی که خورشید در سمت راستمان باشد، سمت چپ
فرهنگ فارسی معین
((ش))
نوعی دوختن و آن چنان است که دو طرف پارچه را برهم نهند و کوک های خرد و ریز بر وی زنند بطوری که دو روی آن مشابه باشد، برخلاف بخیه که دو روی آن با یکدیگر مشابهت ندارد، بخیه درشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شلال
تصویر شلال
گروه پراکنده، قوم متفرق، گروهی که شتران را برانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوال
تصویر شوال
((شَ))
شلوار، تنبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوال
تصویر شوال
((شَ وّ))
ماه دهم از سال قمری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فگال
تصویر فگال
((فَ یا فِ))
آزرده، خسته، مجروح، افگار
فرهنگ فارسی معین