- شکیر
- سپاسگزار، پا جوش شاخه که از بن درخت بر آید، نو شاخه ستاک، کرک جوجه، رمکان موی زهار، نهال رز، ریزه برگ، موی سست ستور شیرده که علف اندک خورد و شیر بسیار دهد شکور، سپاسگزار شاکر
معنی شکیر - جستجوی لغت در جدول جو
- شکیر
- شلیل، درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، رنگینان، رنگینا، تالانه، شفترنگ، شفرنگ، تالانک، مالانک، شلیر
- شکیر ((شَ))
- ستور شیرده که علف اندک خورد و شیر بسیار دهد، شکور، سپاسگزار، شاکر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سپاس داری نمودن
نیکو یاد گیرنده، نیکو حافظه
خوش ریخت، زیبا
هماره مست
بدکار، صاحب شر
سریانی تازی گشته ازشپر نیکو برنام رهنمودحسین علیه السلام
درختناک پردرخت، بیگانه، شمشیر، دوست پست ناجور، هیچکاره
بانگ خر، خروپف خرناس
دوروغریب، نیمه چیزی
درختی است از تیره گل سرخیان از دسته بادامی ها که در حقیقت یکی از گونه های هلو محسوب است. میوه اش از هلو کوچکتر و بدون کرک و دارای طعمی مطبوع است. اصل این درخت از آسیا است و بهترین نوع آن در ایران کشت می شود شلیر
قصد کشتن آدمی یا حیواناتی را، صید
کناره پلک چشم که مژه بر آن می روید
بد خوی
جو، نام غله معروف است
مونث شکی و خواسته، مانده
دهانه، گوشه
خوشگل و خوش صورت و خوش اندام و زیبا و بمعنای کف خون آمیخته ای که بر دهانه لگام پیدا شود حیله، تزویر
جوالی از بوریا سازند
صبر و آرام و تحمل، آرام و صبر کردن
مردی بسیارشکر و سپاس کننده، ثنا کننده
بسیار شر، بدخوی
منسوب به شکر، رنگ زرد مایل به سرخ
نامی بلند آوازه، مشهور
بدکار، صاحب شرّ، شرور
شکردار، شیرین، به رنگ شکر
جوالی که از بوریا تهیه می شود، جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق
انکار، دگرگونی، امر سخت و دشوار
نکیر و منکر: نام دو فرشته که می گویند پس از مردن انسان در گور او حاضر می شوند و از اعمالی که در دنیا مرتکب شده پرسش می کنند
نکیر و منکر: نام دو فرشته که می گویند پس از مردن انسان در گور او حاضر می شوند و از اعمالی که در دنیا مرتکب شده پرسش می کنند