معنی شکیر - فرهنگ فارسی عمید
معنی شکیر
- شکیر
- شلیل، درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، رنگینان، رنگینا، تالانه، شفترنگ، شفرنگ، تالانک، مالانک، شلیر
تصویر شکیر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با شکیر
شکیر
- شکیر
- سپاسگزار، پا جوش شاخه که از بن درخت بر آید، نو شاخه ستاک، کرک جوجه، رمکان موی زهار، نهال رز، ریزه برگ، موی سست ستور شیرده که علف اندک خورد و شیر بسیار دهد شکور، سپاسگزار شاکر
فرهنگ لغت هوشیار
شکیر
- شکیر
- ستور شیرده که علف اندک خورد و شیر بسیار دهد، شکور، سپاسگزار، شاکر
فرهنگ فارسی معین
شکیر
- شکیر
- کوهی است به اندلس که همواره برف بارد بر آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
شکیر
- شکیر
- اول گیاه که بعد گیاه خشک و پژمریده روید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شاخهای نرم و نازک میان شاخهای خشک و درشت، شاخهای ریزه که از بن درختی روید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پاجوش. (یادداشت مؤلف) ، خرمابنان ریزه. (منتهی الارب) ، برگ ریزه های گرداگرد شاخ خرما. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آنچه گرداگرد درخت برآید. (مهذب الاسماء) ، موی بن یال اسب. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). موی کوتاه که در بن ریش اسب بود. (مهذب الاسماء) ، موی متصل روی و پس گردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، اول موی که بروید. (یادداشت مؤلف) (مهذب الاسماء) ، موی زهار. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). موی شیب زن. (دهار). موی شیب. (مهذب الاسماء). موی شرم اندام زن، شتران ریزه، موی ریزه میان موی کلان، پر و پشم و گیاه ریزۀ میان پر و پشم و گیاه کلان و بزرگ، شاخها و پوست درخت، نهال انگور که از پارۀ شاخ روید. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رزجون. ترکۀ رز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا