جدول جو
جدول جو

معنی شکوک - جستجوی لغت در جدول جو

شکوک
شک ها، تردیدها، جمع واژۀ شک
تصویری از شکوک
تصویر شکوک
فرهنگ فارسی عمید
شکوک
عفص. گس. گلوگیر. سلوک. (یادداشت مؤلف) : سیب ترش اندرسردی به اول درجه دوم است سیب شکوک خشک بود و معده را سره باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). هرچه پوست دهان را میساید در وی اثر کند هرگاه چیزی بساید که از بسودن آن آسانی یابد داند که شیرین است و آنچه پوست دهان را فراهم کشد داند که شکوک است، یعنی عفص و آنچه پوست دهان را بگزد داند که ترش است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). هرچه ترش است و هرچه شکوک است همه سرد باشد و شکوک را به تازی عفص گویند. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
شکوک
(شُ)
جمع واژۀ شک ّ. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گمانها. شبهه ها. (مقدمۀ لغت میر سیدشریف جرجانی ص 3) :... و فرونهادن بار امل در مهب شکوک. (کلیله و دمنه). رجوع به شک شود، شک. شبهه. تردید. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شکوک
(شَ)
ماده شتر بسیارموی که فربهی و لاغری آن پیدا نبود. یا آن که پیه کوهان آن معلوم نباشد. ج، شک ّ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اشتر که کوهانش پیدا نبود تا فربه هست یا نه. (از مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
شکوک
گمان مقابل یقین، جمع شکوک، تردید کردن در تکلیف شرع مانند تردید در رکعات نماز. یابه شک افتادن (در افتادن)، شک کردن ارتیاب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکوه
تصویر شکوه
(دخترانه)
شأن، حشمت، بزرگی، هیبت، وقار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
آنکه یا آنچه در مورد آن به گمان بیفتند، مبهم، چیزی که دربارۀ آن شک پیدا شده، آنچه مورد شک باشد
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
گمان کرده شده در کار. (آنندراج). گمان کرده شده و مبهم. و در گمان و محتمل و غیریقین و غیرمعلوم و غیرمحقق و شبهه دارو احتمالی. (ناظم الاطباء). چیزی که درباره آن شک کنند. گمان کرده شده. چون لفظ شک مصدر لازم است باید اسم مفعولش با حرف جر ’مشکوک فیه’ آید، اما در فارسی بدون حرف جر هم استعمال شود. (از فرهنگ نظام). در تداول فارسی گاهی بجای ’شاک ّ’ (اسم فاعل) استعمال گردد.
- مشکوک بودن، در گمان بودن. (ناظم الاطباء).
- مشکوک شدن، در گمان شدن و شک کردن و شبهه کردن. (ناظم الاطباء).
- مشکوک ٌفیه، که در آن تردید راه یافته است. که یقین در آن نیست. دارای شبهه و گمان: بعضی احادیث نبوی را به واسطۀ اختلاف حال راویان، مشکوک فیه میدانند.
، نیزه زده شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
گمان کرده شده در کار، مبهم گمانیک ورو مند شک انگیز چیزی که درباره آن شک کنند گمان کرده شده. توضیح چون لفظ شک مصدر لازم است باید اسم مفعولش با حرف جر (مشکوک فیه) آید اماد در فارسی بدون حرف جرهم استعمال شود. توضیح 2 در تداول فارسی گاه بخطا بجای شاک استعمال گردد: من باین مرد مشکوکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
((مَ))
آنچه مورد شک باشد، نامعلوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
گمان انگیز، گمانیک، بدگمان
فرهنگ واژه فارسی سره
دودل، مردد، شبهه زا، شبهه ناک، مشتبه، بدگمان، مظنون، شکاک، ظنین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
مثيرٌ للشّكّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
Dubious, Fishy, Dubiously, Questionable, Sketchy, Suspected, Suspicious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
douteux, de manière douteuse, louche, suspect
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
twijfelachtig, dubieus, verdacht
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
shaka, kwa shaka, ya kutiliwa shaka, mashaka, wasiwasi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
duvidoso, de maneira duvidosa, suspeito, questionável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
zweifelhaft, verdächtig, fragwürdig, zwielichtig
دیکشنری فارسی به آلمانی
شک برانگیز، مشکوک
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
wątpliwy, wątpliwie, podejrzany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
সন্দেহজনক , সন্দেহজনকভাবে , সন্দেহজনক , সন্দেহজনক , সন্দেহজনক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
مشکوک , مشکوک طور پر , مشکوک
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
สงสัย , อย่างสงสัย , น่าสงสัย , น่าสงสัย , สงสัย , น่าสงสัย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
疑わしい , 疑わしく , 疑わしい , 不確かな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
dudoso, de manera dudosa, sospechoso, cuestionable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
可疑的 , 可疑地 , 可疑的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
מְסוֹפֵק , בצורה מסופקת , חשוד , חשוד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
의심스러운 , 의심스럽게 , 수상한 , 의심스러운
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
сомнительный , сомнительно , подозрительный , подозрительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
meragukan, dengan meragukan, mencurigakan, dicurigai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
संदिग्ध , संदिग्ध रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
dubbio, in modo dubbioso, sospetto, discutibile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
сумнівний , сумнівно , підозрілий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشکوک
تصویر مشکوک
şüpheli, şüpheli bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی