- شکوهه (دخترانه)
- جمال، زیبایی
معنی شکوهه - جستجوی لغت در جدول جو
- شکوهه
- جمال و زیبائی و ظرافت
- شکوهه
- شکوه، جاه و جلال، زیبایی، جمال
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آروغ، سکسکه، انقباض ناگهانی و غیرارادی عضلۀ دیافراگم که به صورت صداهای پی در پی از حلق خارج می شود، زغنگ، هکچه، سچک، هکک، فواق، اسکرک، سکیله، هکهک
گل درختان میوه دار، غنچه گل درختان
گل درخت میوه دار که پیش از روییدن برگ شکفته می شود، غنچه مثلاً شکوفۀ هلو و زردآلو، کنایه از قی، استفراغ
ابهت، جلال، شوکت، عظمت
ترس و بیم، هراس و خوف، ترس ناشی از عظمت و جلال حریف و طرف مقابل شان و شوکت و حشمت و بزرگی و جاه و جلال
زشتی، دوری
گله، شکایت، مرض، بیماری
بزرگی و جلال، شوکت، حشمت، مهابت، هیبت
تل، پشته، بلندی و برآمدگی چیزی، برآمدگی جلو و عقب زین اسب، موج آب، نهیب، حمله، برای مثال چو در معرکه برکشم تیغ تیز / به کوهه کنم کوه را سنگ ریز (نظامی۵ - ۷۹۴)
زین اسب، موج آب و بمعنی نهیب و حمله
ترس، بیم، هراس
Glory, Splendor, Sumptuousness
слава , великолепие , роскошь
Ruhm, Pracht
слава , величність , розкіш
chwała, wspaniałość, przepych
荣耀 , 辉煌 , 奢华
glória, esplendor, suntuosidade
gloria, splendore, sontuosità
gloria, esplendor, suntuosidad
gloire, splendeur, somptuosité
roem, pracht, weelde
महिमा , वैभव , भव्यता
kemuliaan, kemegahan, kemewahan