- شکوخندگی
لغزیدگی، لغزش
معنی شکوخندگی - جستجوی لغت در جدول جو
- شکوخندگی(شِ / شُ خَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی شکوخنده. لغزندگی. (یادداشت مؤلف) ، لغزیدگی. افتادگی. (ناظم الاطباء)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(شِ / شَ بَ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
شکیبایی. صبوری. صابری. بردباری. صبر. (یادداشت مؤلف) :
شکیبندگی دید درمان خویش
به تسلیم دولت سر افکند پیش.
نظامی.
رجوع به شکیبنده شود
شکیبندگی دید درمان خویش
به تسلیم دولت سر افکند پیش.
نظامی.
رجوع به شکیبنده شود
(شُ هََ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
اظهار بزرگی کردن. (آنندراج) (برهان). اظهار بزرگی. بزرگواری. حشمت و اعتبار. (ناظم الاطباء) ، سخن شنیدن، زیبایی نمودن. (برهان) (آنندراج) ، نمایش. (ناظم الاطباء)
(شِ / شُ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
حالت و چگونگی شکوخیده. سقوط. (ناظم الاطباء) ، لغزش. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف). لغزیدگی. (یادداشت مؤلف). وجبه. (منتهی الارب)
(شِ/ هََ دَ / دِ)
لغت نامه دهخدا
ترس. بیم. خوف. هراس. (ناظم الاطباء). ترس. بیم. (برهان) (آنندراج) :
وز او کرد باید پژوهندگی
که از ما ندارد شکوهندگی.
نظامی.
، زلاقت. لغزش. سقوط. افتادگی. (ناظم الاطباء). لغزش. افتادگی. بسر درآمدن. (از آنندراج) ، به رو افتادگی اسب. در این دو معنی اخیر ظاهراً دگرگون شده یا صورتی از شکوخندگی است
وز او کرد باید پژوهندگی
که از ما ندارد شکوهندگی.
نظامی.
، زلاقت. لغزش. سقوط. افتادگی. (ناظم الاطباء). لغزش. افتادگی. بسر درآمدن. (از آنندراج) ، به رو افتادگی اسب. در این دو معنی اخیر ظاهراً دگرگون شده یا صورتی از شکوخندگی است
