جدول جو
جدول جو

معنی شکریه - جستجوی لغت در جدول جو

شکریه
(شَ کَ ری یَ)
بازگشت شتران از چراگاه بهاری. (ناظم الاطباء) ، وقت پرشیر شدن ستور از گیاه ربیع، یا عام است. (از منتهی الارب) (آنندراج). پر شدن پستان از شیر، گویند: هذا زمن الشکریه، اذا حفلت الابل من الربیع، اکنون هنگام پر شدن پستان از شیر است، وقتی که شتر از چراگاه برگردد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شکریه
پر شیری
تصویری از شکریه
تصویر شکریه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکرین
تصویر شکرین
(دخترانه)
(به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ین (فارسی) هر چیز شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکریزه
تصویر شکریزه
نوعی مربا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شعریه
تصویر شعریه
شبیه مو، مویین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
هزینۀ استفاده از خدمات یک مؤسسه برای یک دورۀ معیّن، اجرت و حقوق ماهیانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکرده
تصویر شکرده
شکار شده، درهم شکسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکرین
تصویر شکرین
شکردار، شیرین
فرهنگ فارسی عمید
(اِ کَ یَ)
از اسپانیایی اسکریا، مادۀزجاجی که در کف فلزات مذاب یافت میشود. کف. خبث. زبد. و یعرف بالاشکریه خبث الحدید. (از دزی ج 1 ص 25) ، حاجت، یک کنار کوهی، و هی اخص من الاشکل، شبه. یقال: فیه اشکله من ابیه، ای شبه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شکرده
تصویر شکرده
شکار کرده، شکسته در هم شکسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
سرماهی، ماهیانه، مقرری که هر ماه یکبار پرداخت شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکریده
تصویر شکریده
شکار کرده، شکسته در هم شکسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکرین
تصویر شکرین
شکرآلود، هر چیز شیرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکوریه
تصویر شکوریه
لاتینی تازی گشته کاسنه کاسنی تلخ انگوپا (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعریه
تصویر شعریه
مویرگ، رشته فرنگی، پرده دوخبافت دوخ باف مونث شعری قوه شعریه
فرهنگ لغت هوشیار
کامی میاندهانی به آواهایی گفته می شود که ازکام برمی آیند ضاد ج مونث شجری و آن حروف شین ص و ج است
فرهنگ لغت هوشیار
ازپارسی، جمع شاکری، چاکران، مزدچاکری، شیربا گوشت وشیر پخته، دشنه کج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکریه
تصویر تکریه
هم آوای تفعیل زشت دانی، زشت خوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکرینه
تصویر شکرینه
شکرین، شیرین، نوعی حلوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
((شَ یَّ))
پولی که بابت خدمتی پرداخت می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکرین
تصویر شکرین
((شَ کَ))
منسوب به شکر، شکری، شیرین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
Tuition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
frais de scolarité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
плата за обучение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
Studiengebühren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
плата за навчання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
czesne
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
学费
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
mensalidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
retta scolastica
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
matrícula
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
collegegeld
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
ट्यूशन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
biaya kuliah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شهریه
تصویر شهریه
수업료
دیکشنری فارسی به کره ای