- شکریه
- پر شیری
معنی شکریه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هم آوای تفعیل زشت دانی، زشت خوانی
ازپارسی، جمع شاکری، چاکران، مزدچاکری، شیربا گوشت وشیر پخته، دشنه کج
کامی میاندهانی به آواهایی گفته می شود که ازکام برمی آیند ضاد ج مونث شجری و آن حروف شین ص و ج است
مویرگ، رشته فرنگی، پرده دوخبافت دوخ باف مونث شعری قوه شعریه
لاتینی تازی گشته کاسنه کاسنی تلخ انگوپا (گویش گیلکی)
شکرین، شیرین، نوعی حلوا
شکرآلود، هر چیز شیرین
شکار کرده، شکسته در هم شکسته
شکار کرده، شکسته در هم شکسته
سرماهی، ماهیانه، مقرری که هر ماه یکبار پرداخت شود
شکار شده، درهم شکسته
هزینۀ استفاده از خدمات یک مؤسسه برای یک دورۀ معیّن، اجرت و حقوق ماهیانه
نوعی مربا
شکردار، شیرین
شبیه مو، مویین
Tuition
плата за обучение
Studiengebühren
плата за навчання
czesne
mensalidade
retta scolastica
matrícula
frais de scolarité
collegegeld
ट्यूशन
biaya kuliah
رسومٌ دراسيّةٌ
שְׂכַר לִימּוּדִים