- شکربانو (دخترانه)
- (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + بانو (فارسی) بانوی شیرین و زیبا
معنی شکربانو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شه بانو (همسر شاه)، ملکه، بانوی شهر، نام یکی از دختران یزدگرد پادشاه ساسانی و همسر امام حسین (ع) و مادر امام سجاد (ع)
بانوی شهر، بانوی بزرگ، ملکه
شش سیاره: زحل مشتری مریخ زهره عطارد قمر (در نظر قدما)
شغل شتربان نگهبانی شتر ساربانی
اداره ایست که وظیفه آن حفظ امنیت شهر و استقرار نظم و تعقیب بزهکاران است و آن تابع وزارت کشور است نظمیه
نگهبانی شتر، ساربانی، شغل شتربان
منظور ماه و پنج سیارۀ عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل است، شش خاتون، شش عروس، شش بانوی پیر
اداره ای که وظیفه آن حفظ امنیت شهر و استقرار نظم و تعقیب بزهکاران است و آن تابع وزارت کشور است، نظمیه
اداره ای تابع وزارت کشور که وظیفۀ آن حفظ امنیت شهر و تعقیب بزه کاران بوده، نظمیه
مامور پلیس، پلیس
بسیار شیرین
شکرگزاری و حقشناسی و سپاسداری
مرزبان، حاکم و نگهدارنده شهر
شهربانو ملکه. توضیح طبق فرمان محمد رضا شاه پهلوی (1340 ه. ش) ملکه ایران بلقب فوق خوانده شد
حاکم و نگهدارندۀ شهر
زن خانه دار، بانوی خانه، زنی که کارهای خانه را با نظم و ترتیب اداره می کند
نگهبان شتر، رانندۀ شتران، ساربان
مارمولک، گروهی از جانوران خزنده چابک و شبیه سوسمار با بدن فلس دار و دم بلند که قادرند دم ازدست رفتۀ خود را ترمیم کنند، چلپاسه، کرباسه، باشو، ماتورنگ، کربش، کربشه، کرفش، کرپوک، کرباشه، کلباسو
شکر و سپاس، حق شکر، شکرگزاری، سپاسگزاری، سپاس داری، برای مثال همی گفت شولیده دستار و موی / کف دست شکرانه مالان به روی (سعدی۱ - ۱۱۶)
مارمولک
خانم، بانوی بزرگ خانه و سرای