جدول جو
جدول جو

معنی شپلنده - جستجوی لغت در جدول جو

شپلنده
(شَ پَ لَ دَ / دِ)
افشرنده. رجوع به شپلیدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهنده
تصویر شاهنده
(دخترانه و پسرانه)
شاینده، نیکوکار، صالح، لقب بهرام پسر هرمز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بالنده
تصویر بالنده
(دخترانه و پسرانه)
پرنده ، آنکه یا آنچه در حال رشد یا ترقی و پیشرفت است، (نگارش کردی: بانده)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پالنده
تصویر پالنده
کاوش کننده، جستجوکننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیبنده
تصویر شیبنده
لرزنده، آمیخته شونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شپیلنده
تصویر شپیلنده
فشار دهنده، فشرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیونده
تصویر شیونده
آمیخته شونده، لرزنده
فرهنگ فارسی عمید
(شَ لَ دَ)
نوعی کشتی جنگی. (از تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان ج 1 ص 16)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ لَ دَ / دِ)
فشارنده. (برهان). فشرنده. افشارنده. (فرهنگ فارسی معین) ، صفیرزننده. (برهان). سوت زننده. (فرهنگ فارسی معین). شخولنده، دیوانگی کننده. (از برهان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تپانده
تصویر تپانده
فرو برده، داخل شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرمنده
تصویر شرمنده
خجل، صاحب شرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیبنده
تصویر شیبنده
آمیخته شونده، لزرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیونده
تصویر شیونده
بر هم زننده آمیزنده، لرزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شورنده
تصویر شورنده
تعمید دهنده، شوینده، شست و شو دهنده، شورش کننده، انقلاب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهلیده
تصویر شهلیده
پراکنده پریشان از هم پاشیده، پخش و پهن گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شولیده
تصویر شولیده
شوریده ژولیده در هم پریشان، درمانده حیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوینده
تصویر شوینده
کسی که چیزی را می شوید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکرنده
تصویر شکرنده
شکار کننده، شکننده درهم شکننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنونده
تصویر شنونده
مستمع، سامع، کسی که گوش میدهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکننده
تصویر شکننده
ناقص، چیزی که خود قابل شکستن باشد، پائین آورنده قیمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شخشنده
تصویر شخشنده
لغزنده فرو خیزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالنده
تصویر بالنده
نمو کننده نشو و نماکننده رشد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شپلیدن
تصویر شپلیدن
سوت زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شالوده
تصویر شالوده
طرح ونقشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهنده
تصویر شاهنده
متقی و پرهیزگار و صالح و نیکو کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شپیلنده
تصویر شپیلنده
فشرنده افشارنده. سوت زننده صفیر زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلغنده
تصویر پلغنده
پرونده بقچه رزمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلکنده
تصویر پلکنده
آنکه پلکد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پلونده
تصویر پلونده
پرونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالنده
تصویر پالنده
اسم پالیدن، صاف کننده تصفیه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شپیلنده
تصویر شپیلنده
((شَ لَ دَ یا دِ))
فشرنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شنونده
تصویر شنونده
مخاطب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شالوده
تصویر شالوده
بنیه، اساس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شکننده
تصویر شکننده
ظریف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بالنده
تصویر بالنده
عالی
فرهنگ واژه فارسی سره