- شپاشاپ
- آواز و صدای پیکان تیر که پیاپی به جایی خورد
معنی شپاشاپ - جستجوی لغت در جدول جو
- شپاشاپ
- صدای برخورد پیاپی چیزی به چیز دیگر، مخصوصاً برخورد تیر با جایی،
برای مثال برآمد ز ناورد برنا و پیر / شپاشاپ پیکان فشافاش تیر (هاتفی- مجمع الفرس - شپاشاپ)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شپاشاپ، برای مثال زچکچاک گرز و ز شپشاپ تیر / برآورد از جان دشمن نفیر (فردوسی - مجمع الفرس - شپاشاپ)
در حال پاشیدن: مشک پاشان
آواز و صدای پیکان تیر که پیاپی به جایی خورد
صدا و آواز اصابت تیرهای پیاپی، مضطرب بی تمکین
صدای برخورد پیکان تیر که پیاپی انداخته شود، مضطرب، عجول، برای مثال عاشقان را وقت شورش شپشپ و ابله مبین / کوه جودی عاجز آید پیش ایشان از ثبات (مولوی۲ - ۱۴۲)
پاشیدن، پسوند متصل به واژه به معنای پاشنده مثلاً مشک پاشان
پارسی ترکی شده پادشاه سرور در تداول ترکان عثمانی صاحب رتبه پاشایی و آن رتبه ای از مراتب کشوری و لشکری است. توضیح سلاطین عثمانی بانتقام از سلاطین صفویه که کلمه سلطان را بتحقیر بصاحب منصبان خود اطلاق میکردند عنوان پاشا را که همان پادشاه است بزیر دستان خود دادند، خواجه آقا و سید
لقب اشرافی در دولت عثمانی برای دارندگان مقام های بالای دولتی
در امپراتوری عثمانی، لقبی که به بعضی از وزیران و امیران داده می شد و از القاب رسمی بود