معنی شَاك - جستجوی لغت در جدول جو
شَاك
شکّاک، مشکوک
ادامه...
شَکّاک، مَشکوک
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شَاكٍ
ناله دار، مشکوک
ادامه...
نالِه دار، مَشکوک
دیکشنری عربی به فارسی
شَاق
سنگین، سخت، پرزحمت
ادامه...
سَنگین، سَخت، پُرزَحمَت
دیکشنری عربی به فارسی
شَاذ
زشت، ناهنجاری، منحرف
ادامه...
زِشت، ناهَنجاری، مُنحَرِف
دیکشنری عربی به فارسی
شَاكِي
شاکی، شکایت کردن
ادامه...
شاکی، شِکایَت کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
شَاكِر
سپاسگزار، متشکّرم
ادامه...
سِپاسگُزار، مُتَشَکّرم
دیکشنری عربی به فارسی
بِطَرِيقَةٍ غَيرِ شَاكِرَةٍ
ناشکری، به شکلی ناسپاس
ادامه...
ناشُکری، بِه شِکلی ناسِپاس
دیکشنری عربی به فارسی
بِطَرِيقَةٍ شَاكِيَةٍ
به طور شکایت آمیز، به شکل مشکوکی
ادامه...
بِه طُورِ شِکایَت آمیز، بِه شِکلِ مَشکوکی
دیکشنری عربی به فارسی
غَيرُ شَاكِرٍ
ناشکر، ناسپاس
ادامه...
ناشُکر، ناسِپاس
دیکشنری عربی به فارسی
غَيرُ شَاكٍ
بی اعتراض، شک نکردن
ادامه...
بی اِعتِراض، شَک نَکَردَن
دیکشنری عربی به فارسی