جدول جو
جدول جو

معنی شویل - جستجوی لغت در جدول جو

شویل
(شُ وَ)
لغتی است در شویلاء که گیاهی است. (منتهی الارب). گیاهی است دارویی. (از اقرب الموارد). گیاهی است دارویی. برنجاسف است. (اختیارات بدیعی) (فهرست مخزن الادویه). شویلا. شویلی. و رجوع به برنجاسف شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سویل
تصویر سویل
(دخترانه)
دوست داشته شده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شمیل
تصویر شمیل
(پسرانه)
باد شمال، نام روستایی در نزدیکی بندرعباس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شوکل
تصویر شوکل
بادریسه، قطعه ای از چرم یا چوب مدوّر که هنگام رسیدن نخ روی دوک قرار می دهند، کماج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکیل
تصویر شکیل
خوشگل، زیبا، خوش اندام، خوش ریخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عویل
تصویر عویل
فریاد، بلندآوازی در گریه و ناله
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
کم شدن شیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کم شدن شیر ماده شتر. (از اقرب الموارد). اندک شیر گردیدن اشتر. (تاج المصادر بیهقی). خشک شدن شیر ناقه و شائله گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خشک شدن شیر شتران ماده و در اللسان کم شدن: شول النوق، جفت البانها بالجیم و فی اللسان ’خفت البانها و قلت بالخاء’. (از اقرب الموارد) ، کم گردیدن آب توشه دان، اندک باقی گذاشتن در توشه دان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کم شدن آب دلو. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کم شدن آب و کم شدن آب دلو. (از اقرب الموارد) ، دوسیده شدن شکم شتر به پشت. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، فروهشته و سست شدن نره در وقت ارادۀ مجامعت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شُ وَ لَ)
موضعی است. (منتهی الارب). جایگاهی است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(شُ وَ لَ)
مصغر شوله. (از معجم البلدان). رجوع به شوله شود
لغت نامه دهخدا
(شُ وَ)
شویل. شویلا. شویله. برنجاسف. (از فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
برنجاسف. شویلی. (مفردات داودضریر انطاکی ص 225). رجوع به شویلا و برنجاسف شود
لغت نامه دهخدا
(شُ وَ)
شویل. شویلی. (فهرست مخزن الادویه). به لغت سریانی گیاهی است که آن را بوی مادران گویندو به یونانی ارطمیسا خوانند. (برهان) (آنندراج). بوی مادران. بویمدران. بلنجاسف. حبق الراعی. گیاهی است دوائی. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به برنجاسف شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تشویل
تصویر تشویل
کم شدن شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغیل
تصویر شغیل
سر گرم در کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوکل
تصویر شوکل
دیو خار باد ریسه دوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شولی
تصویر شولی
طعامی است شله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شومل
تصویر شومل
باد سرد باد اپاختر
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره چتریان که یک ساله است و ار تفاعش بین 30 سانتیمتر تا یک متر متغیر است. این گیاه در اکثر نقاط آسیا (از جمله ایران) و اروپای جنوبی و افریقا به طور خود رو می روید و غالبا کشت نیز میشود ریشه اش راست و مخروطی مایل به سفید و ساقه اش استوانه یی بی کرک و دارای خطوط طولی است. و در محل گره ها کمی فرو رفتگی دارد. برگهایش متناوب و دارای بریدگی های بسیار و بی کرک و گلهایش کوچک و زرد رنگند. است. میوه شوید کمی مسطح و دو فندقه ای است. میوه شوید دارای اثر محرک است. به علاوه باد شکن و مقوی معده و در ازدیاد شیر موثر است. از این میوه اسانسی استخراج میکنند شبت شود شبث سذاب البر رازیانج کاذب دره رزنه کاذب و الان کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شویه
تصویر شویه
بر باد رفته داراک نیست شده اندک اندکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوال
تصویر شوال
ماه عید فطر، ماه دهم از سال قمری شلوار و تنبان، زیر جامه
فرهنگ لغت هوشیار
خوشگل و خوش صورت و خوش اندام و زیبا و بمعنای کف خون آمیخته ای که بر دهانه لگام پیدا شود حیله، تزویر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعیل
تصویر شعیل
اسپ دم سپید، زیرک، افروخته، گنبدک در ته دیگ
فرهنگ لغت هوشیار
صفیر و صدائی که در وقت آب خوردن اسبان بگوش رسد، فریاد بانگ و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
زیر زره پیراهنچه، زیر پالانی، مغز تیره (نخاع)، آبرو، ابر بی باران (شلیل شلیر از میوه ها پارسی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شپیل
تصویر شپیل
آوازی باشد که کبوتربازان از دهان بر آورند شافوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سویل
تصویر سویل
همتا همانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تویل
تصویر تویل
بالای پیشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شویلا
تصویر شویلا
سریانی برتاشک از گیاهان بوی مادران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اویل
تصویر اویل
هاریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زویل
تصویر زویل
جنبش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذویل
تصویر ذویل
خشک گیاه خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دویل
تصویر دویل
مکر و حیله را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حویل
تصویر حویل
گواه، پابندان، آهنگ (قصد)، بر گردانیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکیل
تصویر شکیل
خوش ریخت، زیبا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طویل
تصویر طویل
دراز
فرهنگ واژه فارسی سره