جدول جو
جدول جو

معنی شوگز - جستجوی لغت در جدول جو

شوگز
(شَ / شُو گَ)
شب گز. گزنده به شب. غریب گز. غریب گزک: در دامغان و قومس چیزی باشد مانند عدس آن را شوگز خوانند، هر جا که بگزد دست و پای و آن عضو عفن شود. (تاریخ بیهق)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شبگز
تصویر شبگز
جانوری که شب انسان را بگزد، ساس، کنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شورگز
تصویر شورگز
نوعی درخت گز که معمولاً در شوره زار می روید
فرهنگ فارسی عمید
هاینریش، آهنگساز آلمانی که در شهر کوستریتز در سال 1585 میلادی بدنیا آمد و در سال 1672 میلادی درگذشت، وی یکی از بزرگترین استادان مکتب موسیقی آلمانی و مصنف آثار مذهبی بسیار است چون مزامیر، تاریخ مقدس، عواطف، آثار مزبور بسیار تحت تأثیر هنر مونتوردی قرار گرفته اند، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
مخفف شومیز. (حاشیۀ برهان چ معین). زمین که بجهت زراعت کردن آماده و مستعد ساخته باشند. (برهان) (آنندراج). شومیز. (رشیدی). و رجوع به شومیز شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُو)
شوغاست که جای خوابیدن چهارپایان باشد در شب. (برهان). آغل. رجوع به شبگاه و شوغا شود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
قسمی از درخت گز که شوره گز نیز گویند. (ناظم الاطباء). نوعی از درخت گز است که در شوره روید و آن را به عربی اثل گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). شورگژ. شوره گژ. (یادداشت مؤلف). رجوع به شوره گز شود
لغت نامه دهخدا
(شَ گَ)
مله. غریب گز. قسمی حشره چون کنه و غریب گز. (یادداشت مؤلف). کرم کوچک و پهنی که خون انسان را مکد. و نامهای دیگرش ساس و سرخک و غریب گز است. (از فرهنگ نظام). جانوری کوچک از جنس کنه، کیک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ هََ جْ جُ)
شیفتۀ کسی شدن وفعل آن مجهول آید. (منتهی الارب). مشغوف شدن به کسی، و آن با ’با’ متعدی شود و بصورت مجهول: شیز به شوزاً (علی المجهول) ، شغف به. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شومز
تصویر شومز
زمین شیار کرده و آماده برای زراعت شمیز، شیار
فرهنگ لغت هوشیار
محلی که شبها گاو و گوسفندان در آن بیتوته کنند غاریا چهار دیواری که شبها گله ها را در آن جا دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوز
تصویر شوز
شیفتگی شیفته گشتن
فرهنگ لغت هوشیار