جدول جو
جدول جو

معنی شوکا - جستجوی لغت در جدول جو

شوکا
(دخترانه)
در گویش مازندران آهو
تصویری از شوکا
تصویر شوکا
فرهنگ نامهای ایرانی
شوکا
نوعی گوزن کوچک با دم کوتاه و کفل سفید که نوع نر آن شاخ دار است و در جنگل ها زندگی می کند
چادر یا جامۀ درشت بافت
لباس خشن که درشتیش به سبب نو بودن آن باشد
تصویری از شوکا
تصویر شوکا
فرهنگ فارسی عمید
شوکا
(شَ / شُو)
از جنس گاو کوهی است که به عربی وعل گویند و آن حیوانی است سیاه رنگ بقدر گاومیش کوچکی و به ترکی جریر گویند. در مازندران بسیار است. (انجمن آرا) (آنندراج). به لغت تنکابن وعل است از انواع بقرالوحش. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
شوکا
روسی ک بر زه آهوی شاخدار (گویش گیلکی) این واژه را آنندراج پارسی دانسته در واژه نامه مازندرانی نیز آمده (اردک ماهی) روسی ک (گویش گیلکی) سیکا ماهی (سیکا اردک واژه نامه مازندرانی)
فرهنگ لغت هوشیار
شوکا
کوچک ترین گوزن ایران از راسته جفت سمان دارای کفل سفید و دم کوتاه
تصویری از شوکا
تصویر شوکا
فرهنگ فارسی معین
شوکا
کوچکترین آهوی ایران، شوکاآهوی جنگلی، گاوی به رنگ زرد کم رنگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توکا
تصویر توکا
(دخترانه)
پرنده ای از خانواده گنجشک با منقاری باریک وتنی رنگارنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از موکا
تصویر موکا
(دخترانه)
نام همسر اوکتای قاآن پسر چنگیزخان مغول
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شوشا
تصویر شوشا
(دخترانه)
نام قدیم شوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شوکت
تصویر شوکت
(دخترانه و پسرانه)
جاه و جلال، عظمت، بزرگی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شوغا
تصویر شوغا
چهاردیواری که شب ها گوسفندان را میان آن جا می دهند، جای خوابیدن گوسفندان در شب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکوا
تصویر شکوا
گله کردن، شکایت کردن، گله و ناله، شکوه، شکایت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شلکا
تصویر شلکا
گل سیاه و چسبنده که پا در آن بند شود، برای مثال چو گرد آرند کردارت به محشر / فرومانی چو خر به میان شلکا (رودکی - ۵۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوکل
تصویر شوکل
بادریسه، قطعه ای از چرم یا چوب مدوّر که هنگام رسیدن نخ روی دوک قرار می دهند، کماج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوکه
تصویر شوکه
خار، هر یک از زائده های نوک تیزی که در شاخه های بعضی درختان و گیاهان می روید، تیغ، هر چیز شبیه تیغ گیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوکه
تصویر شوکه
ویژگی کسی که دچار شوک شده
شوکه شدن: دچار شوک شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوها
تصویر شوها
ویژگی زن اخمو، بداخم، ترش رو، زشت رو، نیکورو، زیبا، شوم، نامبارک. در معنای ۲ و ۳ از اضداد است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوکار
تصویر شوکار
کسی که در شب گردش می کند، شبگرد، عسس، میر شب
دزدی که در شب دزدی می کند
فرهنگ فارسی عمید
نام یکی از پادشاهان مقتدر هند بودکه در عهد وی دین بودا از حدود آن کشور تجاوز کرد وبه سواحل جیحون رسید. رجوع به مزدیسنا ص 324 شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُو)
که در شب کار کند. شبکار. (ناظم الاطباء). رجوع به شبکار شود، مبدل شبکار که شب دزد باشد. (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
جایگاهی است در شعر امروءالقیس. (از معجم البلدان)
موضعی است به بحرین. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
چادر درشت بافته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- حلّه شوکاء، ردائی است که در او درشتی و تازگی هست. (شرح قاموس). جامۀ درشت از نوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شوکل
تصویر شوکل
دیو خار باد ریسه دوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوکان
تصویر شوکان
فرانسوی بر خورنده زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوکاء
تصویر شوکاء
چادر درشت بافته، جامه درشت از نوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوغا
تصویر شوغا
محل خوابیدن گوسفندان در شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوکت
تصویر شوکت
قوه، جاه، مرتبه، بزرگی
فرهنگ لغت هوشیار
محلی که شبها گاو و گوسفندان در آن بیتوته کنند غاریا چهار دیواری که شبها گله ها را در آن جا دهند
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی تکان خوردن، بر خوردن، به هم خوردن تک از شوک سر نیزه زینه سر تیز، توان، نیش نیش کژدم، دفتین شانه جولاهگان، چنگال خوراک خوری، سیخک پای خروس، (با این آرش در فارسی به کار می رود) : برفره فرهت داب شکوه واحد شوک یکی خار. یا شوکه بیضا. باد آورد، کنگر خر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شولا
تصویر شولا
خرقه رخقه درویشان
فرهنگ لغت هوشیار
انباز مشارکت همدست، جمع شرکا (ء) یا شریک جرم. کسی است که قسمتی از اعمال اصلی جرم را انجام داده است. یا شریک مال. کسی است که با دیگری در کل ثروت یا سرمایه تجارت شریک است
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ای از تیره گنجشکان جزو دسته مخروطی نوکان دارای پرهای سبز رنگ و خاکستری که در حوالی بحر الروم و امریکای مرکزی و شمال ایران وجود دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوکا
تصویر آوکا
فرانسوی داد گزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوکت
تصویر شوکت
شکوه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آوکا
تصویر آوکا
دادگزار
فرهنگ واژه فارسی سره