جدول جو
جدول جو

معنی شوپر - جستجوی لغت در جدول جو

شوپر
خفاش، شب پره
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شهپر
تصویر شهپر
(دخترانه)
پر شاهانه، شاه پر، بال بزرگ، شهبال، هر یک از پرهای اصلی بال پرندگان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهپر
تصویر شهپر
پر بزرگ پرنده، شه بال، قسمتی از بال هواپیما که تغییر خط سیر هواپیما توسط آن صورت می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوپر
تصویر سوپر
سوپر مارکت
اتوبوسی که اتاق آن راحت تر و تعداد صندلی هایش از اتوبوس های دیگر کمتر است، شهوانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شودر
تصویر شودر
چادر، لحاف، لباس شب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوهر
تصویر شوهر
همسر زن، شو، شوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوفر
تصویر شوفر
رانندۀ اتومبیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توپر
تصویر توپر
مقابل توخالی، آنچه میان تهی نباشد مثلاً لاستیک توپر، کنایه از شخص پخته و کارآزموده، کنایه از تودار
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
نام بازی معروف در هند که چهار رکن دارد و هر رکنی بیست وچهار خانه، هشت در طول و سه در عرض. بنابراین بازی بر سه قرعه و شانزده مهره است، چنانکه هر ربعی رنگی خاص داشته باشد:
خزان نموده مگر چو پری خیابان را
که رنگ باخته دیدیم ما گلستان را.
سراج (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شُ پَ)
فردریک فرانسوا (1810- 1849 میلادی). آهنگساز معروف و وطن پرست لهستانی. وی اصلاً فرانسوی بود و در خانواده ای نسبهً ثروتمند در نزدیکی ورشو بدنیا آمد. از کودکی رنجور و ضعیف بود و از طفولیت به آموختن پیانوپرداخت و در این راه زحمت بسیار کشید. نخستین کنسرت خود را که موجب شهرت او شد در هشت سالگی اجرا کرد. دوران تحصیل خویش را در رشتۀ موسیقی در ورشو به پایان رسانید و در 20سالگی به پاریس رفت و در آن شهر مشهور گردید و سپس سفرهای بسیار به ممالک اروپا کرد و کنسرتهای بسیار داد. در آغاز جوانی شهرتی بسزا یافت، اما در پایان حیات دچار تنگدستی و ناراحتی گردید و عاقبت در 39سالگی بسبب رنج و بیماری درگذشت. شوپن ماجراهای عشقی فراوان داشت و از آن میان داستان عشق او و ژرژ سان معروف است. وی سبک نواختن پیانو را زنده کرد و ارزش این ساز را در ارکستر به حد کمال رسانید. در آثار شوپن جنبۀ شاعرانه و رمانتیک قوی وجود دارد. تصنیفات او عموماً پرهیجان و غم انگیز است. از آهنگهای ممتاز اوست: سونات سی بمل مینورا، پرس 35. کراکویاک، اپوس 14 (آهنگ رقص محلی کراکوی). کنسرتوی پیانودر رمینور شمارۀ یک. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به گزارش دوماهۀ کمیسیون یونسکو شمارۀ 8 و 9 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ / نِ فُ)
مؤلف در چند یادداشت این کلمه را اصطلاح قاطرچی ها و چارواداران دانسته است با قید علامت تردید، و ممکن است صورتی از شب پا باشد یعنی نگهبان و محافظ ستور به شب هنگام
لغت نامه دهخدا
(بِ)
سوبر. حرکه. بهش. زلنفج. برینس. (یادداشت مؤلف). نوعی از بلوط
لغت نامه دهخدا
درکتاب حشایش او را به مازریون تعریف کرده است اما درصفت او ذکری نکرده و بعضی چنین گفته اند که تخم او به تخم قاقله ماند که او را در عطر بکار برند و بیخ نبات او خوشبوی بود و گفته اند یک نوع از او آن است که برگ او خرد باشد و بطول مایل بود و میوۀ او گرد باشد و به گشنیز مشابه بود. (ترجمه صیدنۀ بیرونی)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
خرده برنج (در گیلان). (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شُ فُ)
رانندۀ اتومبیل. راننده. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کُ پِ)
دهی از دهستان منکور است که در بخش حومه شهرستان مهاباد واقع است و 316 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُو پَ رَ)
وطواط. (مهذب الاسماء). شب پره. رجوع به شب پره و شوپره شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُو پَ رَ / رِ)
شب پره. (آنندراج). شب پره و خفاش. (ناظم الاطباء). شوپرک. رجوع به شب پره شود
لغت نامه دهخدا
(پُ)
انباشته. مقابل کاواک و توخالی. از: ’تو’ (داخل، اندرون) + ’پر’ (مملو، انباشته)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شوفر
تصویر شوفر
راننده اتومبیل
فرهنگ لغت هوشیار
بال بزرگ شهبال، قسمتی از بال هواپیما که تغییر خط سیر هواپیما به توسط آن انجام می گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوپره
تصویر شوپره
شب پره و خفاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شومر
تصویر شومر
رازیانه بادیان از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوهر
تصویر شوهر
زوج، مرد آنگاه که زن گرفته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوار
تصویر شوار
خوبی، حسن و جمال، فربهی ریاضت کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شودر
تصویر شودر
چادر، لحاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوذر
تصویر شوذر
پارسی تازی گشته چادر دواج (لحاف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوپر
تصویر سوپر
پیشوند نشان دهنده بزرگی و شدت که در اول کلمه افزوده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توپر
تصویر توپر
انباشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوپر
تصویر سوپر
((پِ))
عالی، برتر، بزرگ، ویژگی هر نوع وسیله نقلیه مسافربری که بزرگ تر و دارای امکانات بهتر و رفاه بیشتر است، سکسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شودر
تصویر شودر
((شَ یا شُ دَ))
چادر، لحاف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوفر
تصویر شوفر
((فُ یا فِ))
راننده اتومبیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوهر
تصویر شوهر
((هَ))
مردی که با زنی ازدواج کند، مرد زن دار، شوی، زوج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهپر
تصویر شهپر
((شَ پَ))
بال بزرگ، شهبال، قسمتی از بال هواپیما که تغییر خط سیر هواپیما توسط آن انجام می شود
فرهنگ فارسی معین
بالا
دیکشنری اردو به فارسی