معنی شوهین - جستجوی لغت در جدول جو
شوهین
اسفناج، (ناظم الاطباء)
ادامه...
اسفناج، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر شاهین
شاهین
(پسرانه)
سلطنتی، پرنده شکاری، باز (پرنده ای کوچکتر از عقاب)
ادامه...
سلطنتی، پرنده شکاری، باز (پرنده ای کوچکتر از عقاب)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر کوهین
کوهین
(پسرانه)
منسوب به کوه، نام گیاهی که ریشه آن مانند ریشه نی است
ادامه...
منسوب به کوه، نام گیاهی که ریشه آن مانند ریشه نی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر توهین
توهین
خواروخفیف کردن، سست کردن، ضعیف کردن
ادامه...
خواروخفیف کردن، سست کردن، ضعیف کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر شوبین
شوبین
چوبی، ویژگی چیزی که از چوب ساخته شود
ادامه...
چوبی، ویژگی چیزی که از چوب ساخته شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویر شاهین
شاهین
پرنده ای شکاری از خانوادۀ باز، با منقار کوتاه، دم بلند، چنگال های قوی، زبانۀ ترازو، میله یا آلتی که دو کفۀ ترازو را به آن آویزان می کنند
ادامه...
پرنده ای شکاری از خانوادۀ باز، با منقار کوتاه، دم بلند، چنگال های قوی، زبانۀ ترازو، میله یا آلتی که دو کفۀ ترازو را به آن آویزان می کنند
فرهنگ فارسی عمید
کوهین
منسوب به کوه کوهی جبلی، گیاهی است که بیخ آن به بیخ نی میماند و در زمین شیار کرده بسیار است
ادامه...
منسوب به کوه کوهی جبلی، گیاهی است که بیخ آن به بیخ نی میماند و در زمین شیار کرده بسیار است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر توهین
توهین
سست کردن، خوار شمردن
ادامه...
سست کردن، خوار شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شاهین
شاهین
پرنده ای باشد شکاری و زننده و از جنس سیاه چشم
ادامه...
پرنده ای باشد شکاری و زننده و از جنس سیاه چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شواهین
شواهین
جمع شاهین، از پارسی شاهین ها
ادامه...
جمع شاهین، از پارسی شاهین ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شاهین
شاهین
از پرندگان شکاری شبیه به عقاب، زبانه ترازو
ادامه...
از پرندگان شکاری شبیه به عقاب، زبانه ترازو
فرهنگ فارسی معین
تصویر توهین
توهین
((تُ))
خوار کردن، خوار داشتن، سست کردن
ادامه...
خوار کردن، خوار داشتن، سُست کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویر توهین
توهین
دشنام، ناسزا
ادامه...
دشنام، ناسزا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر توهین
توهین
Disparagement, Offence, Revilement
ادامه...
Disparagement, Offence, Revilement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
dénigrement, offense, (FR) outrage
ادامه...
dénigrement, offense, (FR) outrage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
penghinaan, pelanggaran, (ID) penghinaan
ادامه...
penghinaan, pelanggaran, (ID) penghinaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
توہین , توہین , توہین
ادامه...
توہین , توہین , توہین
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
অবমাননা , অপমান , অপমান
ادامه...
অবমাননা , অপমান , অপমান
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
dhihaka, dharau, (SW) matusi
ادامه...
dhihaka, dharau, (SW) matusi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
aşağılamaz, hakaret, (TR) hakaret
ادامه...
aşağılamaz, hakaret, (TR) hakaret
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
경멸 , 모욕 , 모욕
ادامه...
경멸 , 모욕 , 모욕
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
軽蔑 , 侮辱 , 侮辱
ادامه...
軽蔑 , 侮辱 , 侮辱
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
ביזוי , עלבון , ביזוי
ادامه...
ביזוי , עלבון , ביזוי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
अपमान , अपमान , अपमान
ادامه...
अपमान , अपमान , अपमान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
poniżenie, obraza, (PL) obraza
ادامه...
poniżenie, obraza, (PL) obraza
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
การดูหมิ่น , การล่วงเกิน , การดูถูก
ادامه...
การดูหมิ่น , การล่วงเกิน , การดูถูก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
minachting, belediging, (NL) belediging
ادامه...
minachting, belediging, (NL) belediging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
desdén, ofensa, (ES) ultraje
ادامه...
desdén, ofensa, (ES) ultraje
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
disprezzo, offesa, (IT) oltraggio
ادامه...
disprezzo, offesa, (IT) oltraggio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
desprezo, ofensa, (PT) ultraje
ادامه...
desprezo, ofensa, (PT) ultraje
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
贬低 , 冒犯 , 侮辱
ادامه...
贬低 , 冒犯 , 侮辱
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
приниження , образа , образа
ادامه...
приниження , образа , образа
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
Verleumdung, Beleidigung, (DE) Verachtung
ادامه...
Verleumdung, Beleidigung, (DE) Verachtung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر توهین
توهین
تَوهِین
унижение , оскорбление , оскорбление
ادامه...
унижение , оскорбление , оскорбление
دیکشنری فارسی به روسی
شوقین
دوستدار، مشتاق، علاقه مند
ادامه...
دوستدار، مُشتاق، عَلاقِه مَند
دیکشنری اردو به فارسی