جدول جو
جدول جو

معنی شوهر - جستجوی لغت در جدول جو

شوهر
همسر زن، شو، شوی
تصویری از شوهر
تصویر شوهر
فرهنگ فارسی عمید
شوهر
(شَ / شُو هََ)
بعل. زوج. (آنندراج). شوی. جفت. همسر. میره. حلیل. (یادداشت مؤلف) (مهذب الاسماء). مرد آنگاه که زن گرفته باشد:
مرا شوهری بود بازارگان
گزیده همی در میان سران.
فردوسی.
پس یعقوب آنجا (زمین مصر) مقام کرد و زلیخا یوسف را به شوهر کرد. (مجمل التواریخ). شوهر که نه درخورد زن باشد ناکرده اولیتر. (مرزبان نامه).
نه لایق بود عیش با دلبری
که هر بامدادش بود شوهری.
سعدی.
اجتلاء، جلوه دادن عروس را بر شوهر. (منتهی الارب).
- به شوهر دادن، عروس کردن. دختر را به شوی سپردن:
تو روی دختر دلبند طبعمن بگشای
که پیر گشت و ندادم به شوهر عنین.
سعدی
لغت نامه دهخدا
شوهر
زوج، مرد آنگاه که زن گرفته باشد
تصویری از شوهر
تصویر شوهر
فرهنگ لغت هوشیار
شوهر
((هَ))
مردی که با زنی ازدواج کند، مرد زن دار، شوی، زوج
تصویری از شوهر
تصویر شوهر
فرهنگ فارسی معین
شوهر
زوج، شو، شوی، مرد، همسر
متضاد: زوجه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جوهر
تصویر جوهر
(دخترانه)
گوهر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهر
تصویر شاهر
(پسرانه)
مشهور، نامی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گوهر
تصویر گوهر
(دخترانه)
سنگ قیمتی و گرانبها، سرشت، نهاد، اصل و نسب، نژاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گوهر
تصویر گوهر
سنگ گران بها از قبیل مروارید، الماس، یاقوت، فیروزه و امثال آن ها، در فلسفه جوهر، کنایه از اصل، نژاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوهر
تصویر جوهر
هر نوع مادۀ رنگی که در رنگرزی و تولید مواد غذایی کاربرد دارد، مایع رنگی صنعتی که در تولید نوشت افزار کاربرد دارد،
استعداد و شایستگی، حقیقت، اصل و خلاصۀ چیزی،
در فلسفه مفرد جواهر، مقابل عرض، آنچه قائم به ذات باشد،
مفرد جواهر، هر یک از سنگ های گران بها مانند الماس، زمرد، یاقوت، فیروزه و مروارید که بیشتر برای زینت به کار برده می شود،
کنایه از درخشش، جلا
جوهر بوره: در علم شیمی اسید بوریک
جوهر سرکه: در علم شیمی اسیداستیک
جوهر فرد: در فلسفه ذره که قابل تجزیه نباشد، جزء لایتجزا
جوهر گوگرد: در علم شیمی اسیدسولفوریک
جوهر مورچه: در علم شیمی اسیدفرمیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوها
تصویر شوها
ویژگی زن اخمو، بداخم، ترش رو، زشت رو، نیکورو، زیبا، شوم، نامبارک. در معنای ۲ و ۳ از اضداد است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوره
تصویر شوره
ماده ای شیمیایی و سفید رنگ که در تهیۀ باروت به کار می رود، زمینی که در آن نمک و این ماده باشد، کنایه از ویژگی زمینی که نتوان در آن کشت و کار کرد، بی حاصل
شورۀ سر: در پزشکی پوسته های ریز که به واسطۀ قارچ های کچلی یا عارضۀ دیگر از پوست سر جدا می شود و در لا به لای موها جا می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهور
تصویر شهور
شهرها، ماه ها به زبان عربی، جمع واژۀ شهر
فرهنگ فارسی عمید
(شَ / شُو هََ)
صفت شوهر. (یادداشت مؤلف). همسری:
دنیا زنی است عشوه ده و دلستان ولیک
با کس همی بسر نبرد عهد شوهری.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(شَ / شُو هََ رَ / رِ)
سهره که گلها را به رشته بسته بر سر عروس و داماد بندند. (غیاث اللغات) (آنندراج). شوهرا. رجوع به شوهرا شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
مرکّب از: شو، شوی + هرا، هار + الف اطلاق هندی، گردن بندی از گل و سپرغم. (یادداشت مؤلف)، شوهره
لغت نامه دهخدا
جسمی است سفید و متبلور شبیه نمک که در شوره زارها بدست میاید، بطریق مصنوعی هم ساخته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهور
تصویر شهور
جمع شهر، ماه ها جمع شهر ماهها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شومر
تصویر شومر
رازیانه بادیان از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
مروارید، مطلق جواهر، هر سنگ که از آن چیزی برآید که سود دارد، یاقوت، لعل و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوفر
تصویر شوفر
راننده اتومبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شودر
تصویر شودر
چادر، لحاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوهب
تصویر شوهب
خار پشت نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوهه
تصویر شوهه
زشتی، دوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوار
تصویر شوار
خوبی، حسن و جمال، فربهی ریاضت کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوذر
تصویر شوذر
پارسی تازی گشته چادر دواج (لحاف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهر
تصویر شاهر
مشهور، معروف، نامی، سرشناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توهر
تصویر توهر
راه سخن بستن
فرهنگ لغت هوشیار
گوهر، هر سنگ که از آن منفعتی بر آید همچون الماس و یاقوت و لعل و امثال آن، موجود فی نفسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوهر
تصویر جوهر
((جُ هَ))
اصل و عصاره هر چیز، هر چیزی که قایم به ذات خودش است، هر سنگ گرانبها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهر
تصویر شاهر
((هِ))
مشهور، معروف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهور
تصویر شهور
((شُ))
جمع شهر، ماه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوفر
تصویر شوفر
((فُ یا فِ))
راننده اتومبیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوهر
تصویر گوهر
جوهر، جواهر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جوهر
تصویر جوهر
گوهر، دوات
فرهنگ واژه فارسی سره