چاروایی سرکش و نافرمان که اگر در زیر بار کشند، بار را بیندازد و اطلاق آن بر چنین آدمی مجاز است. (بهار عجم) (آنندراج) ، ستیزه جو و جنگجو و هنگامه ساز. (ناظم الاطباء) : شوربخت و شورچشم و شورپشتی ای رقیب این چنین گیرد نمک آن را که نشناسد نمک. محسن تأثیر
چاروایی سرکش و نافرمان که اگر در زیر بار کشند، بار را بیندازد و اطلاق آن بر چنین آدمی مجاز است. (بهار عجم) (آنندراج) ، ستیزه جو و جنگجو و هنگامه ساز. (ناظم الاطباء) : شوربخت و شورچشم و شورپشتی ای رقیب این چنین گیرد نمک آن را که نشناسد نمک. محسن تأثیر
شنوا و شنونده. (برهان). شنوا. (جهانگیری). شنونده و شنوا. (از انجمن آرا) (از آنندراج). بیت زیر را جهانگیری برای این معنی آورده و رشیدی از او پیروی کرده است: این سماع خوش و این نالۀ زیر و بم را نغمه از گوش دل و گوش شوندا نشود. منوچهری. رجوع به شنوا و شنونده شود
شنوا و شنونده. (برهان). شنوا. (جهانگیری). شنونده و شنوا. (از انجمن آرا) (از آنندراج). بیت زیر را جهانگیری برای این معنی آورده و رشیدی از او پیروی کرده است: این سماع خوش و این نالۀ زیر و بم را نغمه از گوش دل و گوش شوندا نشود. منوچهری. رجوع به شنوا و شنونده شود
معرب چغندر و در مصر آن را لفت و بعضی شلجم احمر نامند و آن شبیه به شلجم است در نبات و صورت ولکن برگ آن خشن تر وغیرمأکول برخلاف برگ شلجم که آن را میخورند و طعم آن با حلاوت و تلخی کمی است. انطاکی گفته فرقی میان آن و زردک و شلغم نیست، بیخ آن مایل به استداره و طول و بسیار سرخ و شیرین مایل به تلخی و تیزی است. (از فهرست مخزن الادویه). صوطر. (داود ضریر انطاکی ص 224). چغندر و زردک و گزر. (ناظم الاطباء). اما گزر و زردک غیر چغندر است و هر دو با شلجم (شلغم) فرق دارند
معرب چغندر و در مصر آن را لفت و بعضی شلجم احمر نامند و آن شبیه به شلجم است در نبات و صورت ولکن برگ آن خشن تر وغیرمأکول برخلاف برگ شلجم که آن را میخورند و طعم آن با حلاوت و تلخی کمی است. انطاکی گفته فرقی میان آن و زردک و شلغم نیست، بیخ آن مایل به استداره و طول و بسیار سرخ و شیرین مایل به تلخی و تیزی است. (از فهرست مخزن الادویه). صوطر. (داود ضریر انطاکی ص 224). چغندر و زردک و گزر. (ناظم الاطباء). اما گزر و زردک غیر چغندر است و هر دو با شلجم (شلغم) فرق دارند
یعنی هستی یابنده، چه شدن بمعنی بودن است و بود هستی و نابودی نیستی. (از انجمن آرا ذیل شوندان). هستی یابنده، انجام گردنده، رونده. مقابل آینده. (فرهنگ فارسی معین)
یعنی هستی یابنده، چه شدن بمعنی بودن است و بود هستی و نابودی نیستی. (از انجمن آرا ذیل شوندان). هستی یابنده، انجام گردنده، رونده. مقابل آینده. (فرهنگ فارسی معین)
دهی است از بخش خوان شهرستان گلپایگان واقع در 7000 گزی جنوب خاوری خوانسار و 6000 گزی خاور راه شوسۀ خوانسار به اصفهان نقطه ای است کوهستانی، سردسیر که 626 تن سکنه دارد، با آب قنات مشروب میشود و محصول آن غلات، تنباکو و لبنیات و شغل ساکنان آن زراعت و گله داری است. راه آن مالرو و دارای دبستان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از بخش خوان شهرستان گلپایگان واقع در 7000 گزی جنوب خاوری خوانسار و 6000 گزی خاور راه شوسۀ خوانسار به اصفهان نقطه ای است کوهستانی، سردسیر که 626 تن سکنه دارد، با آب قنات مشروب میشود و محصول آن غلات، تنباکو و لبنیات و شغل ساکنان آن زراعت و گله داری است. راه آن مالرو و دارای دبستان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان گرگانرود بخش مرکزی شهرستان طوالش. سکنۀ آن 1053 تن. آب از رودخانه گرگانرود است. ده کوچک جام کوه جزء این ده منظور شده است. محصول عمده غلات، لبنیات، پشم و عسل میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان گرگانرود بخش مرکزی شهرستان طوالش. سکنۀ آن 1053 تن. آب از رودخانه گرگانرود است. ده کوچک جام کوه جزء این ده منظور شده است. محصول عمده غلات، لبنیات، پشم و عسل میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد جزء شهر کنار خیابان کوه سنگی. جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 430 تن شیعه اند و به فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن بنشن و شغل مردم زراعت، مالداری و قالیچه بافی است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد جزء شهر کنار خیابان کوه سنگی. جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 430 تن شیعه اند و به فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن بنشن و شغل مردم زراعت، مالداری و قالیچه بافی است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان هزارپی بخش مرکزی شهرستان آمل با 140 تن سکنه. آب آن از رود خانه هراز. محصول آن برنج، غلات، پنبه، کنف و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان هزارپی بخش مرکزی شهرستان آمل با 140 تن سکنه. آب آن از رود خانه هراز. محصول آن برنج، غلات، پنبه، کنف و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
رودشتین. از دهستانهای بخش کوهپایۀ اصفهان است. (ازمعجم البلدان). حمدالله مستوفی آرد: ناحیت رودشت شصت پاره دیه است فارفاآن قصبۀ آن و قولطان و ورزنه و اسکران و کمندان معظم قرای آن، و این دیهها را که معظم قری میخوانند از آنها است که در دیگر ولایات شهر خوانند زیرا که در هریک از آن دیهها کمابیش هزار خانه باشد و بازار و مساجد و خانقاه هست و حمامات دارد. (نزهه القلوب چ اروپا ص 51). رودشت یا رودشتین بدو ناحیۀ رودشت بالا و پایین قسمت میشود. محصول آن گندم و پنبه، و اراضی آن مانند ورامین حاصلخیز است و در بعضی از نقاط برنج کاشته میشود. لبنیات آن نیز بسیار است و بخارج حمل میشود. (از جغرافیای طبیعی کیهان). نام یکی از دهستانهای بخش کوهپایه از شهرستان اصفهان است و در قسمت جنوبی قرار دارد. حدود و مشخصات آن بشرح زیر است: از شمال بدهستان کوهپایه و از جنوب به دهستان جرقویه و شهرستان شهرضا و از مشرق به شهرستان نایین و از مغرب به بخش مرکزی اصفهان محدود است. این دهستان در جلگه واقع است و زاینده رود از وسط آن از غرب بسمت شرق جریان دارد. کوه منفردی بنام چیرس در مشرق دهستان واقع شده است که ارتفاع آن 200 متر است. هوای دهستان معتدل است و آب دیه های آن از زاینده رود وقنات و چاهها تأمین میشود. محصول عمده آن عبارت است از غلات و پنبه و حبوب. شغل عمده اهالی زراعت و صنایع دستی از قبیل پنبه ریسی و جوالبافی است. این دهستان از 43 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 8910 تن است. دیه های مهم آن ورزیه و اژیه است. پل زاینده رود در نزدیکی این آبادی بر روی زاینده رود ساخته شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
رودشتین. از دهستانهای بخش کوهپایۀ اصفهان است. (ازمعجم البلدان). حمدالله مستوفی آرد: ناحیت رودشت شصت پاره دیه است فارفاآن قصبۀ آن و قولطان و ورزنه و اسکران و کمندان معظم قرای آن، و این دیهها را که معظم قری میخوانند از آنها است که در دیگر ولایات شهر خوانند زیرا که در هریک از آن دیهها کمابیش هزار خانه باشد و بازار و مساجد و خانقاه هست و حمامات دارد. (نزهه القلوب چ اروپا ص 51). رودشت یا رودشتین بدو ناحیۀ رودشت بالا و پایین قسمت میشود. محصول آن گندم و پنبه، و اراضی آن مانند ورامین حاصلخیز است و در بعضی از نقاط برنج کاشته میشود. لبنیات آن نیز بسیار است و بخارج حمل میشود. (از جغرافیای طبیعی کیهان). نام یکی از دهستانهای بخش کوهپایه از شهرستان اصفهان است و در قسمت جنوبی قرار دارد. حدود و مشخصات آن بشرح زیر است: از شمال بدهستان کوهپایه و از جنوب به دهستان جرقویه و شهرستان شهرضا و از مشرق به شهرستان نایین و از مغرب به بخش مرکزی اصفهان محدود است. این دهستان در جلگه واقع است و زاینده رود از وسط آن از غرب بسمت شرق جریان دارد. کوه منفردی بنام چیرس در مشرق دهستان واقع شده است که ارتفاع آن 200 متر است. هوای دهستان معتدل است و آب دیه های آن از زاینده رود وقنات و چاهها تأمین میشود. محصول عمده آن عبارت است از غلات و پنبه و حبوب. شغل عمده اهالی زراعت و صنایع دستی از قبیل پنبه ریسی و جوالبافی است. این دهستان از 43 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 8910 تن است. دیه های مهم آن ورزیه و اژیه است. پل زاینده رود در نزدیکی این آبادی بر روی زاینده رود ساخته شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
نام دهستانی از بخش طرهان که در شهرستان خرم آباد واقع است. این دهستان از 68 آبادی تشکیل شده و قرای مهم آن عبارتند از: سراب، میری، ابوالوفا، رزده، و ننک دار اریکا. آثار چند قلعۀ مخروبه و دو بقعۀخرابه به نام داودرش و ابوالوفا در این دهستان باقی مانده است. جمعیت دهستان در حدود 16000 تن می باشد که از طوایف امرائی، گراوند، آزادبخت، عباسی، زرونی وکوفانی می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام دهستانی از بخش طرهان که در شهرستان خرم آباد واقع است. این دهستان از 68 آبادی تشکیل شده و قرای مهم آن عبارتند از: سراب، میری، ابوالوفا، رزده، و ننک دار اریکا. آثار چند قلعۀ مخروبه و دو بقعۀخرابه به نام داودرش و ابوالوفا در این دهستان باقی مانده است. جمعیت دهستان در حدود 16000 تن می باشد که از طوایف امرائی، گراوند، آزادبخت، عباسی، زرونی وکوفانی می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)