معنی شومین - جستجوی لغت در جدول جو
شومین
شومین
اسفناج، (ناظم الاطباء)
ادامه...
اسفناج، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر شرمین
شرمین
(دخترانه)
شرمسار، خجل، با شرم، با حیا، محجوب
ادامه...
شرمسار، خجل، با شرم، با حیا، محجوب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر شومیز
شومیز
شومیز
پیراهن زنانه دارای آستین های بلند و یقۀ مردانه، نوعی مقوا که برای جلدسازی بعضی کتاب ها استفاده می شود، پوشه، شمیز
ادامه...
پیراهن زنانه دارای آستین های بلند و یقۀ مردانه، نوعی مقوا که برای جلدسازی بعضی کتاب ها استفاده می شود، پوشه، شُمیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویر شرمین
شرمین
شرمگین، شرمسار، باشرم،
برای مثال گرچه شرمین بود شرمش حرص برد / حرص اژدرهاست نه چیزی ست خرد
(مولوی - ۶۷۷)
ادامه...
شرمگین، شرمسار، باشرم،
برای مِثال گرچه شرمین بود شرمش حرص بُرد / حرص اژدرهاست نه چیزی ست خرد
(مولوی - ۶۷۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویر شوبین
شوبین
چوبی، ویژگی چیزی که از چوب ساخته شود
ادامه...
چوبی، ویژگی چیزی که از چوب ساخته شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویر شومیز
شومیز
شَومیز
شیار، شخم، کشت کار، برزگر
ادامه...
شیار، شخم، کشت کار، برزگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویر مومین
مومین
تهیه شده از موم، مومی
ادامه...
تهیه شده از موم، مومی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر شومیز
شومیز
زارع و زراعت کننده و برزگر
ادامه...
زارع و زراعت کننده و برزگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شرمین
شرمین
شرمناک، محجوب، با حیا، با شرم
ادامه...
شرمناک، محجوب، با حیا، با شرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ششمین
ششمین
در مرحله شش ششمی: ششمین مبارزه به میدان آمد
ادامه...
در مرحله شش ششمی: ششمین مبارزه به میدان آمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سومین
سومین
در مرتبه سوم در مرحله سه سوم
ادامه...
در مرتبه سوم در مرحله سه سوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دومین
دومین
در مرحله دوم دومی
ادامه...
در مرحله دوم دومی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شومینه
شومینه
((شُ نِ))
نوعی بخاری که در داخل دیوار نصب می شود، هیمه سوز (واژه فرهنگستان)
ادامه...
نوعی بخاری که در داخل دیوار نصب می شود، هیمه سوز (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویر شومیز
شومیز
زمین شیار کرده و آماده برای زراعت
ادامه...
زمین شیار کرده و آماده برای زراعت
فرهنگ فارسی معین
تصویر دومین
دومین
Secondly
ادامه...
Secondly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
deuxièmement
ادامه...
deuxièmement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
อันดับที่สอง
ادامه...
อันดับที่สอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
दूसरे स्थान पर
ادامه...
दूसरे स्थान पर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
pili
ادامه...
pili
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
ikinci olarak
ادامه...
ikinci olarak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
두 번째로
ادامه...
두 번째로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر دومین
دومین
دوّمین
第二に
ادامه...
第二に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
שנית
ادامه...
שנית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر دومین
دومین
دوّمین
দ্বিতীয়ত
ادامه...
দ্বিতীয়ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
по-друге
ادامه...
по-друге
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
kedua
ادامه...
kedua
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
ten tweede
ادامه...
ten tweede
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
en segundo lugar
ادامه...
en segundo lugar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
in secondo luogo
ادامه...
in secondo luogo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
em segundo lugar
ادامه...
em segundo lugar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
其次
ادامه...
其次
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
po drugie
ادامه...
po drugie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
zweitens
ادامه...
zweitens
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
во-вторых
ادامه...
во-вторых
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر دومین
دومین
دوّمین
دوسرے طور پر
ادامه...
دوسرے طور پر
دیکشنری فارسی به اردو