- شومیز
- زارع و زراعت کننده و برزگر
معنی شومیز - جستجوی لغت در جدول جو
- شومیز
- شیار، شخم، کشت کار، برزگر
- شومیز
- پیراهن زنانه دارای آستین های بلند و یقۀ مردانه، نوعی مقوا که برای جلدسازی بعضی کتاب ها استفاده می شود، پوشه، شمیز
- شومیز
- زمین شیار کرده و آماده برای زراعت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیاه دانه که بر روی خمیر نان می پاشد
سیاه دانه
شنبلیله، گیاهی علفی و یک ساله، با شاخه های نازک و گل های زرد که به عنوان سبزی خوراکی و معمولاً به صورت پخته مصرف می شود، شملید، شنبلید، حلبة
سیاه دانه، گیاهی خودرو با برگ های بنفش و دانه های ریز سیاه که مصرف دارویی و خوراکی دارد، غرمج، بوغنج، کرنج، کبودان، سنیز، سیاه تخمه، سیسارون، سنز
لفاف ضخیم کاغذی که نوشته های اداری را در آن گذارند، پوشه
مرخشگی بد شگونی شوری (شومی دامنی از جاش که دشتبان پیش از کوبیدن به سود خود بر می دارد پارسی است)
زمین شیار کرده و آماده برای زراعت شمیز، شیار
پیراهن زنانه دارای آستین های بلند و یقۀ مردانه، نوعی مقوا که برای جلدسازی بعضی کتاب ها استفاده می شود، پوشه، شومیز
یک بغل غله که چاهخو و دشتبان هنگام برداشت و پیش از کوبیدن غله بردارند و آن عبارت از، 6 من تبریز غله است
شیار کردن، زراعت کردن
شومیز کردن، شیار کردن، شیار کردن زمین برای زراعت