جدول جو
جدول جو

معنی شورواشور - جستجوی لغت در جدول جو

شورواشور
(شورْ)
شوی واشوی. در تداول عامیانه، شستن جامه ای و پوشیدن جامۀ دیگر و سپس جامۀ اخیر را شستن و پوشیدن جامۀ نخستین. (فرهنگ فارسی معین). واگردان (جامه).
- امثال:
رخت شورواشور ندارد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به شور و واشور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شورومور
تصویر شورومور
شورمور، مورچۀ ریز و ضعیف، مورچۀ خرد، حقیر، ضعیف، درمانده، ناتوان، شور، غوغا، آشوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جورواجور
تصویر جورواجور
دارای شکل های مختلف، گوناگون
فرهنگ فارسی عمید
(رِ نُ)
شور و غوغای روز محشر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
جستجو و پیجویی، اینسوی و آنسوی گشتن:
تنگ شدعالم بر او از بهر گاو
شورشور اندرگرفت و کاوکاو،
رودکی
لغت نامه دهخدا
شستن جامه ای و پوشیدن جامه دیگر و سپس جامه اخیر را شستن و پوشیدن جامه نخستین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شروشور
تصویر شروشور
فتنه و غوغا، جاروجنجال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شور واشور
تصویر شور واشور
از دو دست لباس به نوبت یکی را شستن و یکی را پوشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شور واشور
تصویر شور واشور
دو یا چند جامه که یکی را به تن کنند و دیگری را بشویند و تمیز کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شورومور
تصویر شورومور
حقیر، ضعیف، شور و غوغا، آشوب
فرهنگ فارسی معین