جدول جو
جدول جو

معنی شورشین - جستجوی لغت در جدول جو

شورشین
شیون و قیل و قال
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بارشین
تصویر بارشین
(پسرانه)
در اصطلاح مردم فارس، درختچه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بورچین
تصویر بورچین
(دخترانه)
غزال، مرغابی ماده (نگارش کردی: بورچین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهروین
تصویر شهروین
(پسرانه)
شهنام، از نامهای باستانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دورسین
تصویر دورسین
(دخترانه)
باقی بماند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خورشید
تصویر خورشید
(دخترانه)
درخشنده، آفتاب، معشوقه جمشید در داستان جمشید و خورشید، کره سوزان درخشان و گازی که زمین و سایر سیاره های منظومه شمسی حول آن می گردند و نور گرما و انرژی منظومه شمسی از آن است، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
(رَ مَ)
به فرانسه کاپیتول، تلی بود در قسمت غربی روم قدیم که قریب 40 ذرع ارتفاع داشت و رومیان بر فراز آن ژوپیتر را معبدی ساخته بودند. (از تمدن قدیم ترجمه نصرالله فلسفی ص 493)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
طاغی. انقلابی. (یادداشت مؤلف). کسی که شورش کند. انقلابی. (فرهنگ فارسی معین) ، معتاد به شورش. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
حلقه ای باشد که بر چار چوب در و صندوق نصب کنند و چفت یا زنجیر را بدان اندازند، زلف معشوق. توضیح: بعضی این کلمه را زلفین بصیغه تثتیه خوانند ولی باید دانست که اولا زلف در عربی قدیم نیامده و معربست و ثانیا استعمال دوزلفین و زلفینکان از طرف گویندگان رفع شبه میکند. مع هذا گاهی به صیغه تثنیه هم بر خلاف اصل استعمال شده
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که از دور خوب میبیند، چشم و نیروی بینائی قوی برای دیدن فاصله دور، وسیله ای برای عکاسی یا دیدن منظره دورتر یا فیلمبرداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
کسی که شورش کند انقلابی
فرهنگ لغت هوشیار
اخلالگر، انقلابی، شورشگر، طاغی، کودتاچی، مخل، یاغی
متضاد: مطیع
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
متمرّدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
Rebel, Impulsive, Rebellious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
impulsif, rebelle
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کوتاه شدن پارچه در اثر شستن، آب رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
आवेगी , विद्रोही
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
impulsivo, ribelle
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
импульсивный , мятежный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
impulsiv, rebellisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
імпульсивний , бунтарський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
impulsywny, buntowniczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
冲动的 , 叛逆的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
impulsivo, rebelde
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
impulsivo, rebelde
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
impulsif, pemberontak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
جذباتی , باغی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
উত্তেজিত , বিদ্রোহী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
หุนหันพลันแล่น , กบฏ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
haraka, mwasi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
aceleci, isyancı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
衝動的な , 反抗的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
אימפולסיבי , מורד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
impulsief, rebel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شورشی
تصویر شورشی
충동적인 , 반항적인
دیکشنری فارسی به کره ای