جدول جو
جدول جو

معنی شورج - جستجوی لغت در جدول جو

شورج
شوره، ماده ای شیمیایی و سفید رنگ که در تهیۀ باروت به کار می رود، ابقر، فوهل
تصویری از شورج
تصویر شورج
فرهنگ فارسی عمید
شورج
(شَ رَ)
معرب شوره. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). معرب شورۀ فارسی است یعنی بارود. رجوع به شوره شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تورج
تصویر تورج
(پسرانه)
دلاور، یکی از سه پسر فریدون شاه، نام پسر فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شورش
تصویر شورش
انقلاب، فتنه و غوغا، آشفتگی، هیجان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرج
تصویر شیرج
شیره، روغن کنجد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شورم
تصویر شورم
کوه، جبل، برای مثال چو برداری میان شورم آواز / مر آواز تو را پاسخ دهد باز (فخرالدین اسعد - ۱۱۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شورا
تصویر شورا
کنکاش، مشورت، چهل و دومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۳ آیه، حم، عسق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شورو
تصویر شورو
نوعی چرم که برای ساخت رویۀ کفش کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوره
تصویر شوره
ماده ای شیمیایی و سفید رنگ که در تهیۀ باروت به کار می رود، زمینی که در آن نمک و این ماده باشد، کنایه از ویژگی زمینی که نتوان در آن کشت و کار کرد، بی حاصل
شورۀ سر: در پزشکی پوسته های ریز که به واسطۀ قارچ های کچلی یا عارضۀ دیگر از پوست سر جدا می شود و در لا به لای موها جا می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
(جِ)
دهی از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه است و 325 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(جَ / جِ)
آجیل شور یعنی تخمۀ هندوانه و کدو و پسته و بادام و فندق (در تداول مردم قزوین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیرج
تصویر شیرج
پارسی تازی گشته شیره روغن کنجد شیربا روغن کنجد
فرهنگ لغت هوشیار
جسمی است سفید و متبلور شبیه نمک که در شوره زارها بدست میاید، بطریق مصنوعی هم ساخته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شورو
تصویر شورو
فرانسوی چرم بزغاله پوست بزغاله بزیچه پوست بزغاله چرم بزغاله
فرهنگ لغت هوشیار
کوه جبل: چو برداری میان شورم آواز مر آواز ترا پاسخ دهد باز. (ویس و رامین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شورش
تصویر شورش
عمل شوریدن، شور و غوغا کردن، فریاد و ناله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شورب
تصویر شورب
مرغ مگس خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمرج
تصویر شمرج
ریز بافته جامه ریز بافته پالان ریز بافته ریز بافته تنک بافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شروج
تصویر شروج
جمع شرج، آبراهه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نورج
تصویر نورج
آهنگ آماج خرمنکوب، سخن چینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوری
تصویر شوری
مشورت کردن، کنکاش، مشاورت، رایزنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شورش
تصویر شورش
((رِ))
آشوب و غوغا کردن، هیجان، آشفتگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شورت
تصویر شورت
((شُ))
شلوار کوتاه، تنکه، اسلیپ شورت کوتاه و چسبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوره
تصویر شوره
((رِ))
خجالت، خجلت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شورم
تصویر شورم
((شُ یا شو))
کوه، جبل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شورو
تصویر شورو
((ش رُ))
پوست بزغاله، چرم بزغاله
فرهنگ فارسی معین
((رِ))
جسمی است سفید رنگ و شکننده و قابل حل در آب که ترکیبی است از پتاسیم و نیتروژن و اکسیژن. در صنایع شیشه سازی و باروت سازی از آن استفاده می کنند، پوسته های سفید رنگ و ریزی در موی سر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شورش
تصویر شورش
قیام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شورش
تصویر شورش
Insurgence, Insurrection
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شورش
تصویر شورش
восстание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شورش
تصویر شورش
Aufstand
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شورش
تصویر شورش
повстання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شورش
تصویر شورش
powstanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شورش
تصویر شورش
起义
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شورش
تصویر شورش
insurgência, insurreição
دیکشنری فارسی به پرتغالی