جدول جو
جدول جو

معنی شوایی - جستجوی لغت در جدول جو

شوایی
(شَ)
کری و ناشنوائی. (برهان). رجوع به شوائی و شوا شود
لغت نامه دهخدا
شوایی
احتمال
تصویری از شوایی
تصویر شوایی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شنوایی
تصویر شنوایی
از حواس پنج گانه که اصوات با آن شنیده می شود و اندام آن گوش است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوایی
تصویر گوایی
گواه، آگاه، شاهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیوایی
تصویر شیوایی
فصاحت، بلاغت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روایی
تصویر روایی
روا شدن، روا بودن، رواج، رونق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوایب
تصویر شوایب
شائبه ها، عیب ها، آلودگی ها، آمیختگی ها، شک و گمان ها، جمع واژۀ شائبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوانی
تصویر شوانی
شبانی چوپانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوایی
تصویر دوایی
دارویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روایی
تصویر روایی
رونق داشتن، رواج بازار
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به شتا (شتا) زمستانی: ... آفتاب از منازل شتایی به محل شرف و پادشایی انتقال نمود
فرهنگ لغت هوشیار
تکه گوشت برای کباب، اندک از هر چیز بسیار، کار آسان، کبابی کباب پز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوایب
تصویر شوایب
مونث شایب، عیب وصمت، شک گمان، جمع شوایب (شوائب)
فرهنگ لغت هوشیار
عمل شنیدن، یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است و آلت آن گوش است سامعه
فرهنگ لغت هوشیار
شهادت گواه بودن: عمری است پادشا ها، کز می تهی است جامم اینک ز بنده دعوی و ز محتسب گواهی. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوایی
تصویر هوایی
از هوی ریژی خوشگذران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوایب
تصویر شوایب
((شَ یِ))
جمع شایبه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شنوایی
تصویر شنوایی
((شَ یا ش))
عمل شنیدن، یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روایی
تصویر روایی
((رَ))
رونق، رواج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوایی
تصویر هوایی
((هَ))
دارای هوا، باددار، آن چه که در هوا جای گیرد یا جریان یابد، لطیف، سبک، انتقال پذیر، لغو، بیهوده، بی قرار، بی ثبات، بیهوده گوی، عاشق، تیر آتشبازی، کبود، لاجوردی. 11
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوایی
تصویر گوایی
((گُ))
گواهی دادن، شهادت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیوایی
تصویر شیوایی
بلاغت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روایی
تصویر روایی
جریان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آوایی
تصویر آوایی
آکوستیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آوایی
تصویر آوایی
Acoustically, Phonemic, Phonetic, Tonal, Vocally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هوایی
تصویر هوایی
Aerial, Airline, Aerially
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هوایی
تصویر هوایی
aéreo, de maneira aérea
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آوایی
تصویر آوایی
акустически , фонемный , фонетический , тональный , вокально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هوایی
تصویر هوایی
aéreo, de manera aérea
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آوایی
تصویر آوایی
akustisch, phonetisch, tonal, stimmlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هوایی
تصویر هوایی
powietrzny, powietrznie, lotniczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آوایی
تصویر آوایی
акустично , фонемний , фонетичний , тональний , вокально
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هوایی
تصویر هوایی
воздушный , воздушно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آوایی
تصویر آوایی
akustycznie, fonemiczny, fonetyczny, tonalny, wokalnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هوایی
تصویر هوایی
повітряний , по повітрю , авіаційний
دیکشنری فارسی به اوکراینی