شب است که عربان لیل خوانند، چه در فارسی بای ابجد و واو بهم تبدیل می یابند. (برهان). بیشتر اهل تبرستان چنین تکلم کنند. (انجمن آرا) : چو روچ آیه بگردم گرد گیتی (کویت) چو شو آیه (گرده) به خشتی وانهم سر. باباطاهر (از حاشیۀ برهان چ معین)
شب است که عربان لیل خوانند، چه در فارسی بای ابجد و واو بهم تبدیل می یابند. (برهان). بیشتر اهل تبرستان چنین تکلم کنند. (انجمن آرا) : چو روچ آیه بگردم گرد گیتی (کویت) چو شو آیه (گرده) به خشتی وانهم سر. باباطاهر (از حاشیۀ برهان چ معین)
مخفف شوی است که شوهر باشد، (برهان)، در تداول گناباد خراسان، زوج، بعل، بت: بس شهر که مردانشان با شه بچخیدند کامروز نبینند در اوجز زن بی شو، فرخی، من آن زن فعلم از حیض خجالت که بکری دارم و شویی ندارم، خاقانی، از آن در عده عزلت نشسته ست که از زن سیرتان شویی ندارد، خاقانی، سالی است که شد عروس و بیش است با موجب شو بمهر خویش است، نظامی، چون شوهر بی آلت چون ... باعلت بر این زن و بر آن زن بر این شوو بر آن شو، مولوی (غزلیات) آهار که بر روی تار پارچه ای که می بافند مالند، (فرهنگ فارسی معین)
مخفف شوی است که شوهر باشد، (برهان)، در تداول گناباد خراسان، زوج، بعل، بت: بس شهر که مردانشان با شه بچخیدند کامروز نبینند در اوجز زن بی شو، فرخی، من آن زن فعلم از حیض خجالت که بکری دارم و شویی ندارم، خاقانی، از آن در عده عزلت نشسته ست که از زن سیرتان شویی ندارد، خاقانی، سالی است که شد عروس و بیش است با موجب شو بمهر خویش است، نظامی، چون شوهر بی آلت چون ... باعلت بر این زن و بر آن زن بر این شوو بر آن شو، مولوی (غزلیات) آهار که بر روی تار پارچه ای که می بافند مالند، (فرهنگ فارسی معین)