جدول جو
جدول جو

معنی شهرکهنه - جستجوی لغت در جدول جو

شهرکهنه
(شَ رِ کُ نَ)
نام شهری در حومه یزد است. (از نزهه القلوب ج 3 ص 188)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ رِ کُ نَ)
یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان قوچان است و از 18 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده و در حدود 11234 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(شَ رِ کُ)
دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور. در جنوب این ده مزار شیخ فریدالدین عطار و نقاش معروف کمال الملک واقع است و در شمال خاوری طفلان با مسلم مدفون است. در خاور آن تپه ای است معروف به آلب ارسلان که آمریکائیها در آن کاوش کرده اند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ کُ نِ)
دهی است از دهستان سرله بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز. واقع در 35هزارگزی جنوب باغ ملک. دارای 122تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ زنگنه هستند. این آبادی را بنه ها نیز می گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(شَ رَ کِ نَ / نُو)
نام دره ای است که آب جرجان از جبال اسند مازندران برخاسته و از راه این دره به جرجان رسیده و ببحر خزر میریزد. (از نزهه القلوب ص 214)
لغت نامه دهخدا
(شَ رَ کِ نَ / نُو)
عوفی نویسد کبودجامه قبیله ای بودند ساکن بین استرآباد و خوارزم و شهری داشتند بنام ’شهر نو’ یا ’شهرک نو’ که خرابه های آن هنوز در سرزمین گوکلان دیده میشود. امیر تیمور در سال 793 هجری قمری از گرگان به سملقان از راه شهر نو و حور حاباد تاخت. (از ترجمه سفرنامۀ مازندران رابینو ص 217، 218)
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ نَ / نِ)
کینه شتری. آنکه کینۀ سخت دارد. آنکه کینه از یاد نبرد. (یادداشت مؤلف). سخت کینه که بی اذیت و انتقام دست برندارد. (فرهنگ نظام). آنکه در نگاه داشتن بغض و عداوت دشمنان به دل حد و اندازه نگاه ندارد. (امثال و حکم دهخدا). کینه شتری. سخت کینه. کینه ور. کینه توز. بددل، کنایه از منافق و کینه ور است. (آنندراج). بداندیش. (ناظم الاطباء). غدار. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(شَ کَ)
شهری است در طرف ترکستان در نزدیکی جند، و از آن تا خوارزم حدود ده روز راه است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(هَِ مْ مَ دِ بِ)
دهی است از دهستان فدیشۀ شهرستان نیشابور که 348 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و کاردستی مردم کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شترکینه
تصویر شترکینه
((~. نِ))
پرکینه
فرهنگ فارسی معین
نام تاریخی گرگان
فرهنگ گویش مازندرانی
شمشاد زار
فرهنگ گویش مازندرانی