جدول جو
جدول جو

معنی شهرود - جستجوی لغت در جدول جو

شهرود
(پسرانه)
نهر و رودخانه بزرگ، نام سازی
تصویری از شهرود
تصویر شهرود
فرهنگ نامهای ایرانی
شهرود
شاهرود، برای مثال بکرده راست با مزمار شهرود / بکرده راست با بربط ربابا (منوچهری - ۲۱۲)
تصویری از شهرود
تصویر شهرود
فرهنگ فارسی عمید
شهرود
(شَ)
مخفف شاهرود. هر نهر ورود خانه بزرگ را گویند عموماً. (برهان) (از ناظم الاطباء) (جهانگیری) (انجمن آرا). رجوع به شاهرود شود، نام سازی است مانند موسیقار که رومیان در بزم و رزم نوازند. (برهان). نام سازی. (ناظم الاطباء) (غیاث) (از جهانگیری). شمس قیس در ذکر ابوحفص حکیم بن احوص سغدی گوید: او در صناعت موسیقی دستی تمام داشته است... و صورت آلتی موسیقاری، نام آن شهرود که بعد از ابوحفص هیچ کس آنرا در عمل نتوانست آورد، برکشیده. (المعجم چ قزوینی صص 150- 151) :
ازبرای عاشقان مفلس اکنون بی طمع
بلبل خوش نغمه گه شهرود وگه عنقا زند.
سنائی.
حلاوتهای شیرین شکرخند
نی شهرود را کرده نی قند.
نظامی.
، نام صوتی نیز هست. (برهان). نام مقامی است. (انجمن آرا). صوتی است از موسیقی. (جهانگیری) ، تار گنده و تار بم را نیز گویند که در بعضی سازها بندند. (برهان) (ناظم الاطباء) (از غیاث) (از انجمن آرا) (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
شهرود
(شَ)
نام شهری است در ملک عراق که خسرو پرویز بر لب رود خانه شهرود بنا کرده بود و بنام آن رودخانه موسوم ساخته. (برهان) (جهانگیری) (انجمن آرا) :
شدنداز مرز موقان سوی شهرود
بنا کردند شهری از می و رود.
نظامی.
مرا آن روز شادی کرد بدرود
که شیرین را رها کردی به شهرود.
نظامی.
همان شهرود و آب خوشگوارش
بنای خسرو و جای شکارش.
نظامی.
حدیث باربد با ساز دهرود
همان آرامگاه شه به شهرود.
نظامی.
رجوع به شاهرود شود
نام رودخانه ای است در عراق. (برهان) (غیاث). ظاهراً مراد شاهرود است. یکی از دو شعبه سپیدرود که به دریای خزر ریزد. رجوع به شاهرود شود
لغت نامه دهخدا
شهرود
سازی بود در قدیم که طول آن دو برابر طول عود است و بر آن ده سیم مزوج بندند و کاسه و سطح آن بر هیئت عود است و اکنون متروک است، تار گنده و بم که در سازها بندند
فرهنگ لغت هوشیار
شهرود
((شَ))
سازی بود سیمی شبیه به عود، نوایی از آهنگ های قدیم
تصویری از شهرود
تصویر شهرود
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شهروز
تصویر شهروز
(پسرانه)
رودی بزرگ، شاهروز، روز شاهان، شهرود نام سازی باستانی، شاه روزگار، داری بخت و روز شاه، نام شهری که خسروپرویز پادشاه ساسانی بنا کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهراد
تصویر شهراد
(پسرانه)
شاه بخشنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دهرود
تصویر دهرود
سازی که ده زه داشته باشد. می گویند باربد این ساز را می نواخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهروا
تصویر شهروا
سکه ای که فقط در قلمرو فرمان روای محلی ضرب کنندۀ آن رواج داشت، برای مثال بزرگ زادۀ نادان به شهروا ماند / که در دیار غریبش به هیچ نستانند (سعدی - ۱۲۱)، سکه ای که ارزش حقیقی آن کمتر از ارزش اسمی آن باشد
فرهنگ فارسی عمید
رود بزرگ رودخانه بزرگ رودخانه عظیم، رود بزرگ ساز سیم بزرگ آلات موسیقی تار بمی که در اکثر سازها بندند مقابل نوعی ساز شهرود
فرهنگ لغت هوشیار
پولی که ارزش حقیقی آن کمتر از بهای اسمی آن باشد و بنابراین در غیر محلی که ضرب شده ارزش چندان ندارد: بزرگزاده نادان بشهروا ماند که در دیار غریبش بهیچ نستانند 0 (گلستان 114)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهروا
تصویر شهروا
((شَ))
پولی که ارزش حقیقی آن کمتر از ارزش رسمی آن بوده، زر ناخالص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
((شَ وَ))
کسی که در شهر زندگی می کند، اهل یک شهر یا یک کشور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهرود
تصویر شاهرود
رود بزرگ، نوعی ساز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهرود
تصویر بهرود
سیحون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
Citizen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
citoyen
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
raia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
vatandaş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
市民
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
אזרח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
시민
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
warga negara
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
नागरिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
гражданин
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
burger
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
ciudadano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
cittadino
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
cidadão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
公民
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
obywatel
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
громадянин
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
Bürger
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شهروند
تصویر شهروند
พลเมือง
دیکشنری فارسی به تایلندی