جدول جو
جدول جو

معنی شهرآشوبی - جستجوی لغت در جدول جو

شهرآشوبی
(شَ)
حالت و چگونگی شهرآشوب. عمل شهرآشوب. شهرآشوب بودن:
رسم عاشق کشی و شیوۀ شهرآشوبی
جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود.
حافظ
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شهرآشوب
تصویر شهرآشوب
(دخترانه و پسرانه)
بسیار زیبا و دلربا، آنکه در شهر ایجاد فتنه و آشوب می کند، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهرآشوب
تصویر شهرآشوب
آشوبندۀ شهر، کسی که در شهر فتنه و آشوب برپا می کند، ویژگی آنکه به واسطۀ حسن و جمال خود باعث فتنه و آشوب شود، در موسیقی از آهنگ های موسیقی ایرانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارآشوبی
تصویر کارآشوبی
کارشکنی، برای مثال ز کارآشوبی مریم برآسود / رطب بی استخوان شد شمع بی دود (نظامی ۲ - ۲۳۹)، آشفتگی و خرابی کار
فرهنگ فارسی عمید
(شَ)
نام یکی از دهات سدن رستاق مازندران. (ترجمه مازندران و استراباد رابینو ص 168)
لغت نامه دهخدا
کارشکنی، خرابی کار:
ز کارآشوبی مریم برآسود
رطب بی استخوان شد شمع بی دود،
نظامی،
رجوع به گنجینۀ گنجوی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شهر آشوبی
تصویر شهر آشوبی
حالت و کیفیت شهر آشوب شهر آشوب بودن
فرهنگ لغت هوشیار
آشوبنده شهر، کسی که در شهر آشوب و فتنه و فساد کند و بکشاند یکی از انواع شعر فارسی است و تعریفی که فرهنگ نویسان از آن کرده اند چنین است، مدح و ذمی که شعرا اهل شعر را کنند گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارآشوبی
تصویر کارآشوبی
کارشکنی، خرابی کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهرآشوب
تصویر شهرآشوب
دارنده جمال و زیبایی بسیار که در حسن و جمال فتنه شهر باشد، یکی از آهنگ های موسیقی
فرهنگ فارسی معین