- شهداب
- انگبینه ما العسل
معنی شهداب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
انگبینه ما العسل
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شاه عادل، داده شاه، شه (شاه) + داد (عدل)، نام بخشی از شهرستان کرمان، نام رودی در کرمان
سلامت
مژه چشم
شادمان، مسرور، خرم، خوشحالی کنان
سپید خار از گیاهان
نگهدارنده شهر نگهبان بلد: گردن هر مرکبی چون گردن قمری بطوق از کمد شهریار شهر گیر شهردار 0 (فرخی)، رئیس شهرداری
جمع شهید، کشتگان در راه خدا حاضر شاهد، عالم غیب و حاضر، یکی از اسما الحسنای خدا، کشته شده در راه خدا و دین جمع شهدا (ء)
پرطراوت، خرم، برای مثال دائم گل این بستان شاداب نمی ماند / دریاب ضعیفان را در وقت توانایی (حافظ - ۹۸۴) ، کنایه از آباد، بارونق
جمع هدب، مژه های چشم، برگ های نازک و باریک، ریشه باریک جامه
تازه، با طراوت، مسرور
مژه ها، موی پلک چشم
Cheery, Exuberant, Perky
веселый , эксуберантный , жизнерадостный
heiter, üppig, munter
життєрадісний , ексуберантний , життєрадісний
radosny, ekstatyczny
欢快的 , 茂盛的 , 活泼的
alegre, exuberante, animado
gaio, esuberante, allegro
alegre, exuberante, animado
gai, exubérant, enjoué
vrolijk, uitbundig, opgewekt
खुश , हर्षित , उल्लसित
ceria, bersemangat
مرحٌ , مبتهجٌ
쾌활한 , 생기 있는 , 명랑한
עליז , נלהב , שָׂמח
快活な , 活気に満ちた , 陽気な
neşeli, coşkulu
furaha, shauku
ร่าเริง , ร่าเริง , ร่าเริง