- شهبر
- پیر کلانسر مرد
معنی شهبر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گنده پیر، آمادگی برای گریستن
راهنما، هادی، مرشد، امام، پیشوا، قائد
اشتر فربه اشتر گوشتناک
شغال تورک
گونه ای باز که به رنگهای زرد خرمایی یا خرمایی تیره و سفید فام دیده میشود ولی بیشتر نوع سفید رنگ آن را بدین نام خوانند و رنگهای دیگر را غالبا بنام طرلان و قوش و باز نامند. این پرنده جزو شکاریان زرد چشم و اندامی بسیار شکیل و زیبا دارد. پنجه و منقارش پر قدرت و قوی است و چون به آسانی اهلی میشود جزو پرندگان شکاری مورد توجه شکارچیان است. محل زندگی شاهباز بیشتر در دشت های سیبری و قسمتهای شمالی چین و ترکستان است و در اواخر شهریور ماه مهاجرت کرده و دسته هایی از آن به کشور ما نیز وارد می شوند و اواسط اسفند ماه به موطن اصلی خود باز می گردند. محل استراحت و خوابگاه این پرنده بیشتر بر روی درختان متوسط القامه و شاخه های قوی و محکم است شهباز تیقون توغان طرلان باز فید
ماهیانه دادن
بال بزرگ شهبال، قسمتی از بال هواپیما که تغییر خط سیر هواپیما به توسط آن انجام می گیرد
رنگ خاکستری، چیرگی سپیدی بر سیاهی
نامی بلند آوازه، مشهور
جمع شهر، ماه ها جمع شهر ماهها
پر بزرگ پرنده، شه بال، قسمتی از بال هواپیما که تغییر خط سیر هواپیما توسط آن صورت می گیرد
اشهب، سپاه گران و مسلح، سال سخت، خشک سال
کسی که دیگری را راهنمایی کند، راهنما، راهبر، در علوم سیاسی بالاترین مقام در جمهوری اسلامی ایران، ولی فقیه
شهرها، ماه ها به زبان عربی، جمع واژۀ شهر
معروف و مشهور میان مردم، نامدار، نامور، نامی
ведущий
führend
провідний
wiodący
líder
principal
principal
leidend
अग्रणी