گونه ای باز که به رنگهای زرد خرمایی یا خرمایی تیره و سفید فام دیده میشود ولی بیشتر نوع سفید رنگ آن را بدین نام خوانند و رنگهای دیگر را غالبا بنام طرلان و قوش و باز نامند. این پرنده جزو شکاریان زرد چشم و اندامی بسیار شکیل و زیبا دارد. پنجه و منقارش پر قدرت و قوی است و چون به آسانی اهلی میشود جزو پرندگان شکاری مورد توجه شکارچیان است. محل زندگی شاهباز بیشتر در دشت های سیبری و قسمتهای شمالی چین و ترکستان است و در اواخر شهریور ماه مهاجرت کرده و دسته هایی از آن به کشور ما نیز وارد می شوند و اواسط اسفند ماه به موطن اصلی خود باز می گردند. محل استراحت و خوابگاه این پرنده بیشتر بر روی درختان متوسط القامه و شاخه های قوی و محکم است شهباز تیقون توغان طرلان باز فید
شَهْباء. مؤنث اَشْهَب به معنی خاکستری رنگ مایل به سیاهی. (ناظم الاطباء) ، مادیان سفید و سیاه که سفیدی آن غالب باشد بر سیاهی. (غیاث) : با نور او چو خنجر حیدر شد گلبن قوی چو دلدل شهبا شد. ناصرخسرو. کآن کوردل نیارد پذرفتن پند سوار دلدل شهبا را. ناصرخسرو. به کمترین صلت از مجلس امیر عمید خری بر آخر بندم چودلدل شهبا. سوزنی. نوروز برقع از رخ زیبا برافکند برگستوان به دلدل شهبا برافکند. خاقانی. رجوع به شهباء شود. - عنبر شهبا، عنبر اَشْهَب. عنبر دورنگ. عنبر آمیخته به سپیدی: مرغک خطاف را عنبر بماند در گلو چون به خوردن قصد سوی عنبر شهبا کند. منوچهری. ، استر سرکش گازگیرندۀ لگدزن. (ناظم الاطباء)