معنی شنیه - جستجوی لغت در جدول جو

شنیه

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شناه — تصویر شناه

شنا، رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، اشناه، آشناب، شنار، آشناه، اشنه، اشناب، آشنا، شناو، سباحت برای مثال ای به دریای عقل کرده شناه / وز بد و نیک روزگار آگاه (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۷)

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از سنیه — تصویر سنیه

مؤنث واژۀ سنیّ، رفیع، بلند، عالی، بلند مرتبه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از شنیده — تصویر شنیده

شنوده، ویژگی مطلبی یا سخنی که به گوش رسیده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از شنگه — تصویر شنگه

آلت تناسلی، مزبله، جای ریختن خاک روبه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از آنیه — تصویر آنیه

اناها، ظروف، آوندها، جمع واژۀ انا

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از شبیه — تصویر شبیه

مانند، همانند، تعزیه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اشنیه — تصویر اشنیه

جمع شتا، زمستان ها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شویه — تصویر شویه

بر باد رفته داراک نیست شده اندک اندکی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنیب — تصویر شنیب

خوشابدندان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنید — تصویر شنید

شنیدن: گفت و شنید

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنیده — تصویر شنیده

مطلبی که به گوش رسیده باشد شنوده مسموع

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنیر — تصویر شنیر

بسیار شر، بدخوی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنیع — تصویر شنیع

زشت، قبیح

فرهنگ لغت هوشیار

پسر خوانده، کبتنگبین چوبی که بر سر آن موم انگبین دار گذارند و در کندو نهند تا کبت (زنبور عسل) بچگان را انگبین خوراند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شکیه — تصویر شکیه

مونث شکی و خواسته، مانده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شناه — تصویر شناه

شنا سباحت آبورزی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از جنیه — تصویر جنیه

لیره مصری برابر با 100 غرش یا 1000 ملیم

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از آنیه — تصویر آنیه

جمع انا، آوندان آبدان ها، جمع انا ظرفها ظروف آبدانها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بنیه — تصویر بنیه

فطرت، نهاد، وجود

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنبه — تصویر شنبه

نام روز اول هفته میباشد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از زنیه — تصویر زنیه

ته تغاری واپسین فرزند جهزادگی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دنیه — تصویر دنیه

فرومایه پست

فرهنگ لغت هوشیار

مونث سنی چنبی روشی زن پایگاه چنبی روشن، بلند مونث سنی مقامات سنیه. مونث سنی زنی که پیرو اهل تسنن باشد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شانیه — تصویر شانیه

رزمناو

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شریه — تصویر شریه

مونث شری برای اسپ و سرشت، مادوک زنی که همواره دختر زاید

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شبیه — تصویر شبیه

همانند، نظیر، همچون، همتا

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شنعه — تصویر شنعه

زشتی بدی، سرزنش

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از آنیه — تصویر آنیه

جمع اناء، ظرف ها، آبدان ها

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بنیه — تصویر بنیه

((بُ یِّ))

توان، توانایی، ساخت، نهاد، آفرینش

فرهنگ فارسی معین

تصویری از جنیه — تصویر جنیه

((جُ نَ))

لیره مصری برابر با 100 غرش یا 1000 ملیم

فرهنگ فارسی معین

تصویری از شبیه — تصویر شبیه

((شَ))

مثل، مانند، تعزیه

فرهنگ فارسی معین

تصویری از شبیه — تصویر شبیه

مانند، همانند، همدیس، همسان

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از شنبه — تصویر شنبه

کیوان شید

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از بنیه — تصویر بنیه

شالوده

فرهنگ واژه فارسی سره