- شنوایی
- عمل شنیدن، یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است و آلت آن گوش است سامعه
معنی شنوایی - جستجوی لغت در جدول جو
- شنوایی ((شَ یا ش))
- عمل شنیدن، یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است
![تصویری از شنوایی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/2/0/2/mon-0020287.jpg)
- شنوایی
- از حواس پنج گانه که اصوات با آن شنیده می شود و اندام آن گوش است
![تصویری از شنوایی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/3/7/amd-0043756.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
![تصویری از شنوایی سنج](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/2/5/amd-0012565.jpg)
دستگاه اندازه گرفتن حدت صدا، دستگاهی برای آزمایش شنوایی که اصواتی با ارتفاع و تواتر مختلف ایجاد می کند
ورنران منسوب به شهوت آن چه از روی شهوت صورت گیرد، صاحب شهوت دارای شهوت آرزومند. یا قوه شهوانی. قوه شهوت قوه شهویه مقابل قوه غضبانی
![تصویری از آشنایی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/1/5/amd-0011552.jpg)
آشنا بودن، آشنا شدن، دوستی، برای مثال سلامی چو بوی خوش آشنایی / برآن مردم دیدۀ روشنایی (حافظ - ۹۸۲)
![تصویری از حلوایی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/0/9/amd-0030966.jpg)
حلوا پز، حلوافروش، برای مثال تو خواهی آستین افشان و خواهی روی در هم کش / مگس جایی نخواهد رفتن از دکان حلوایی (سعدی۲ - ۶۰۸) ، آغشته به حلوا، علاقه مند به حلوا، برای مثال معده حلوایی بود حلوا کشد / معده صفرایی بود سرکا کشد (مولوی۱ - ۸۱۵)
جادوگری سحر احکام نجوم: کسب کردن بکندا یی و بکاهنی و شعبده و جز از آن محرم و محظور است
گنجایش: گفت اکنون چون منی ای من درآ نیست گنجایش دو من در یک سرا. (مثنوی)، توانایی گنجیدن: محبت اغیار را در باطن وی گنجایی نمیاید، توانایی قدرت