شعفه. سر کوه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (دهار) (از اقرب الموارد) ، سر هر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بالای هر چیزی. (از اقرب الموارد). ج، شعف، شعوف، شعاف، شعفات. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، گیسوی غلام. (از اقرب الموارد) ، پارۀ موی مجتمع در سر، یا عام است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، باران نرم. - امثال: ماتنفع الشعفه فی الوادی الرعب، در حق کسی گویند که شی ٔ اندک و حقیر به کسی دهد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). و رجوع به شعفه شود. ، سر قلب یعنی آن جایی که به علاقۀ رگ آویزان است. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سر قلب. (از اقرب الموارد)
شَعْفَه. سر کوه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (دهار) (از اقرب الموارد) ، سر هر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بالای هر چیزی. (از اقرب الموارد). ج، شَعَف، شُعوف، شِعاف، شَعَفات. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، گیسوی غلام. (از اقرب الموارد) ، پارۀ موی مجتمع در سر، یا عام است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، باران نرم. - امثال: ماتنفع الشعفه فی الوادی الرعب، در حق کسی گویند که شی ٔ اندک و حقیر به کسی دهد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). و رجوع به شَعْفَه شود. ، سر قلب یعنی آن جایی که به علاقۀ رگ آویزان است. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سر قلب. (از اقرب الموارد)
نرمه باران، سر کوه نوک کوه، سر گش (گش قلب)، کاکل در کودک، بالا بالای هر چیز سر کوه راس جبل، پاره ای از موی مجتمع در سر، باران نرم، سر قلب آن جا که بعلاقه رگ آویزان است، جمع شعف شعوف شعاف شعفات
نرمه باران، سر کوه نوک کوه، سر گش (گش قلب)، کاکل در کودک، بالا بالای هر چیز سر کوه راس جبل، پاره ای از موی مجتمع در سر، باران نرم، سر قلب آن جا که بعلاقه رگ آویزان است، جمع شعف شعوف شعاف شعفات