جدول جو
جدول جو

معنی شناعت - جستجوی لغت در جدول جو

شناعت
زشت شدن، زشتی، بدی
تصویری از شناعت
تصویر شناعت
فرهنگ فارسی عمید
شناعت
(شَ عَ)
شناعه. زشتی و بدی و قباحت. (ناظم الاطباء). شنعت. زشتی. (مهذب الاسماء). زشت شدن. (دهار). رجس. ردائت. شین. فظاعت. (یادداشت مؤلف) :
با آل او روم سوی او نیست هیچ باک
برگیرم از منافق ناکس شناعتش.
ناصرخسرو.
من روم سوی قناعت دل قوی
تو چرا سوی شناعت می روی.
مولوی.
، سرزنش. (فرهنگ فارسی معین). ملامت کردن، طعنه. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین).
- شناعت زدن، طعنه زدن:
مرغ از چه زد شناعت بر صبح راست خانه
کو در عمود سیمین دارد ترازوی زر.
خاقانی.
مرغ سحر شناعت از آن زد چو مصریان
کآن صاع عید دید به بار سحردرش.
خاقانی.
- شناعت کردن، طعنه زدن. سرزنش کردن. شنعت کردن. (فرهنگ فارسی معین) :
مشکن از طعن ناکسان که سگان
جز شناعت بروی مه نکنند.
خاقانی.
- شناعت نمای، نشان دهنده شنعت:
کز این طبلهای شناعت نمای
چه باشد که طبلی بمانی بجای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
شناعت
زشتی و بدی و قباحت
تصویری از شناعت
تصویر شناعت
فرهنگ لغت هوشیار
شناعت
((ش عَ))
زشت شدن، زشتی، بدی
تصویری از شناعت
تصویر شناعت
فرهنگ فارسی معین
شناعت
زشتی، قبح، ناپسندی، ناهنجاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شفاعت
تصویر شفاعت
درخواست عفو یا کمک از کسی برای دیگری، خواهشگری، پایمردی، در تشیع، اعتقادی مبنی بر اینکه معصومین می توانند به اذن خداوند فرد را از وارد شدن به دوزخ نجات داده و او را مشمول غفران و رحمت الهی کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
دلیری، دلاوری، پردلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قناعت
تصویر قناعت
راضی و خرسند بودن به چیزی که فرد در اختیار دارد، صرفه جویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صناعت
تصویر صناعت
هنر، کار و پیشه ای که در آن تفکر و مهارت لازم باشد، پیشه، علم متعلق به کیفیت عمل مانند منطق، صنعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مناعت
تصویر مناعت
بلندنظر و عالی طبع بودن، محکم و استوار بودن، پایداری و استقامت داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شناخت
تصویر شناخت
آشنایی، فهم و دریافت، علم و معرفت، برای مثال نه هر سخن که برآید بگوید اهل شناخت / به سرّ شاه سر خویشتن نشاید باخت (سعدی - ۱۳۰)
فرهنگ فارسی عمید
(شَ عَ)
شنعتی. شنعت کار. رسوا:
چون طشت بی سرند و چو در جنبش آمدند
الا شناعتی و دریده دهن نیند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
قوی و استوار شدن محکم بودن، بلند نظر بودن طبع عالی داشتن، استواری: (و سایر جزایر دریا بار با حصانت معاقل و مناعت منازل آن از کنار آب بصره تا سواحل هند ... منتظم شد) (المعجم. چا. دانشگاه . 18)، بلند نظری بزرگ منشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قناعت
تصویر قناعت
بسنده کردن، خرسندی، راضی شدن به اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صناعت
تصویر صناعت
پیشه و کار، حرفه، صنعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفاعت
تصویر شفاعت
خواهشگری و پایمردی، توسط و میانجیگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
دلداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دناعت
تصویر دناعت
زفتیدن (بخیل گشتن)، ناکس شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناخت
تصویر شناخت
عرفان، شناختن، معرفت، شناسائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفاعت
تصویر شفاعت
((شَ عَ))
خواهش کردن، درخواست بخشش یا کمک کردن از کسی برای دیگری، خواهش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مناعت
تصویر مناعت
((مَ عَ))
بزرگ منشی، عالی طبعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قناعت
تصویر قناعت
((قَ عَ))
خشنودی، خرسندی، رضا و تسلیم، صرفه جویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صناعت
تصویر صناعت
((ص عَ))
حرفه، هنر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شناخت
تصویر شناخت
((ش))
شناسایی، دریافت، معرفت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
((شَ عَ))
دلیری، بی باکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قناعت
تصویر قناعت
بسندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شفاعت
تصویر شفاعت
خواهشگری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
دلیری، دلاوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شناخت
تصویر شناخت
معرفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
Courage, Gumption, Pluckiness, Spunkiness, Valor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شناخت
تصویر شناخت
Cognition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
мужество , решимость , смелость , храбрость , отвага
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شناخت
تصویر شناخت
познание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شناخت
تصویر شناخت
Kognition
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
Mut, Entschlossenheit, Tapferkeit, Mutigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی