- شناسا (دخترانه)
- آگاه و مطلع
معنی شناسا - جستجوی لغت در جدول جو
- شناسا
- معرفه
- شناسا
- شناسنده، عارف، واقف، مطلع، خبره
- شناسا ((ش))
- شناسنده، دریافت کننده
- شناسا
- شناسنده، دانا، آگاه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تعریف، معرف، شاخص، ID، مشخصه
شناسنده و دریابنده
پسوند متصل به واژه به معنای شناسنده مثلاً خداشناس، زرشناس، سخن شناس، نکته شناس، آشنا
تشخیص، معرفی
تعریف
معرفی
آشنایی آگاهی، معرفت علم
آشنا کردن معرفی کردن
آشنا کردن، تعریف کردن
دانستن معرفت یافتن وقوف یافتن، اقرار کردن اعتراف کردن، دوستی داشتن
دانستن معرفت یافتن وقوف یافتن، اقرار کردن اعتراف کردن، دوستی داشتن
شناساندن، تعریف کردن
آشنا ساختن، معرفی کردن
آشنایی، آگاهی و دانایی، معرفت
آگاهی، معرفت، علم
آشنا کننده
Identify
Detection, Identification, Recognition, Reconnaissance
идентифицировать
обнаружение , идентификация , признание , разведка
identifizieren
Erkennung, Identifizierung, Anerkennung, Aufklärung
ідентифікувати
виявлення , ідентифікація , визнання , розвідка
identyfikować
wykrywanie, identyfikacja, rozpoznanie