جدول جو
جدول جو

معنی شناری - جستجوی لغت در جدول جو

شناری
(شُ را)
گربه. (منتهی الارب). علم است برای گربه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شناری
یوز پلنگ
تصویری از شناری
تصویر شناری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکاری
تصویر شکاری
ویژگی آنچه در شکار به کار می رود مثلاً تفنگ شکاری، پرندۀ شکاری، باز شکاری، سگ شکاری، شکار کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شناگری
تصویر شناگری
عمل شناگر، شنا کردن در آب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
عمل شناور، شنا کردن روی آب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قناری
تصویر قناری
پرنده ای کوچک و خوش آواز با پرهای زرد روشن، نارنجی، خاکستری یا ابلق
فرهنگ فارسی عمید
رنگی است مخلوط از آبی و زرد پر رنگ بطوریکه آبی آن از زرد بیشتر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز منسوب و متعلق و مربوط به شکار آن چه در شکار به کار رود: باز شکاری سگ شکاری اسب شکاری تفنگ شکاری هواپیمای شکاری، قالیی که مناظر شکار گاه روی آن نقش شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
عمل شناور شنا کردن روی آب سباحت شناگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغاری
تصویر شغاری
گوشت چربناک، گوش پر موی، موش دشتی
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ای است از راسته سبکبالان و از دسته گنجشکان که به قد و اندازه یک کنجشک معمولی است و خواننده و زیبا، زرد رنگ گاهی مخلوط با پرهای قهوه ای و سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته قناری بنگرید به قناری از کیناری هندی کدو سنتور سنتور هندی از سازها منسوب به کنار کرانی. یکی از انواع سنتور دستی که بجای کاسه طنین دارای کدو های میان تهی است که بقطعه چوبی نصب شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکاری
تصویر شکاری
هر چیز منسوب و مربوط به شکار، قالبی که نقش آن منظره شکارگاه باشد، شکار کننده
فرهنگ فارسی معین
((قَ))
پرنده ای است خوش آواز به اندازه گنجشک با پرهایی به رنگ های زرد روشن یا نارنجی یا خاکستری یا ابلق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شماری
تصویر شماری
عده ای، معدودی، یک عده، تعدادی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
Levitation, Flotation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کناری
تصویر کناری
Nextdoor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کناری
تصویر کناری
voisin
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
flottabilité, lévitation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
浮动 , 悬浮
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کناری
تصویر کناری
vicino di casa
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کناری
تصویر کناری
vecino
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
flotación, levitación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
galleggiamento, levitazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
flutuação, levitação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کناری
تصویر کناری
vizinho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کناری
تصویر کناری
сусідній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
wyporność, lewitacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کناری
تصویر کناری
соседний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
плавучість , левітація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کناری
تصویر کناری
sąsiedni
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کناری
تصویر کناری
nachbarlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
Auftrieb, Levitation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
плавание , левитация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شناوری
تصویر شناوری
drijfvermogen, levitatie
دیکشنری فارسی به هلندی