جدول جو
جدول جو

معنی شمیکانی - جستجوی لغت در جدول جو

شمیکانی
(شُ / شَ)
جعفر بن ناجیه شمیکانی اصفهانی. از راویان است و تابعان را درک کرد و نعمان بن عبدالسلام از او روایت دارد. (از لباب الانساب). در طول تاریخ اسلام، روات همواره در انتقال و حفظ سنت های نبوی نقشی اساسی ایفا کرده اند. این افراد با دقت در جمع آوری و ارزیابی احادیث، تلاش کرده اند که فقط احادیث صحیح و معتبر به نسل های بعدی منتقل شوند و از انتشار روایات جعلی جلوگیری کنند. تلاش های روات در نهایت به حفظ اصالت و صحت منابع دینی مسلمانان کمک کرده است.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شمیران
تصویر شمیران
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی و جزو سپاه پیران ویسه در زمان افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چمکانی
تصویر چمکانی
چیمکانی، فلوس، میوه ای دراز و تیره رنگ که دانه های آن مصرف دارویی دارد، درخت این میوه که گرمسیری با برگ های بزرگ و گل های زرد رنگ است، چونتور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چیمکانی
تصویر چیمکانی
فلوس، میوه ای دراز و تیره رنگ که دانه های آن مصرف دارویی دارد، درخت این میوه که گرمسیری با برگ های بزرگ و گل های زرد رنگ است، چونتور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیکانی
تصویر پیکانی
ویژگی نوعی لعل و فیروزه، به شکل پیکان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شمعدانی
تصویر شمعدانی
گیاهی علفی و زینتی با برگ های درشت و گل هایی به رنگ های قرمز، صورتی یا سفید
فرهنگ فارسی عمید
بسیار و بی پایان و تمام ناشدنی، (ناظم الاطباء)، ویژه در گنج پادشاهی، (ناظم الاطباء) : که این موهبت از خداوند ما را به از گنج قارونی و شایگانی است، (سندبادنامه ص 231)، منسوب به شایگان، رجوع به شایگان شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نام گلی است زینتی. سنجاقک. (یادداشت مؤلف). گیاهی است از ردۀ دولپه ای های جداگلبرگ که تیره خاصی به نام شمعدانی ها را بوجود می آورد. گلهایش منظم و دارای پنج کاسبرگ است که گاهی تا وسط به هم چسبیده اند. جام شمعدانی رنگین و تعداد پرچمها 5 و در بساک آنها دو کیسۀ گرده موجود است. گلهایش به رنگهای قرمز، صورتی، سفید و ارغوانی دیده میشود. این گیاه دارای گونه های متعدد است و به عنوان گیاه زینتی در اکثر باغچه ها و باغها کشت می شود. برای ازدیادش معمولاً از قلمه استفاده می کنند: گل شمعدانی. شمعدانی باغی. شمعدانی گلدانی. الغرنوقی. العثر. (فرهنگ فارسی معین).
- شمعدانی پیچ، گونه ای شمعدانی که ساقه اش به تکیه گاهها می پیچد. (فرهنگ فارسی معین).
- شمعدانی ترمه ای، نوعی شمعدانی.
- شمعدانی خونی، نوعی شمعدانی.
- شمعدانی دهن (دهان) اژدر، گونه ای شمعدانی که دارای گلهای خوشه ای است و در تابستان گل میدهد وپایا است. تعداد گلهایش بر روی هر پایه 2 یا 3 عدد است. (فرهنگ فارسی معین).
- شمعدانی عطری، گونه ای شمعدانی که دارای برگهای بسیار معطر است و این بوی مطبوع عطر مخصوصاً با لمس برگها بیشتر استشمام می شود. گیاه مزبور هم مانند شمعدانی جزو گیاهان زینتی است و در گلدانها کشت می شود. گل عطری. عتر. مسیکه. غرنوقی. جرانیون. غرانیون. (فرهنگ فارسی معین).
- شمعدانی گردبرگ، گونه ای شمعدانی که برگهایش از گونه های دیگر بریدگیهای کمتری دارد و تقریباً گرد است. گلهای این گونه قرمز، درشت و اندام های گیاه کرک دار است. غارانیون. (فرهنگ فارسی معین).
- شمعدانی گل درشت، گونه ای شمعدانی که دارای گلهای درشت است و به همین جهت از انواع دیگر مرغوبتر است. شمعدانی درشت گلدانی. (فرهنگ فارسی معین).
- شمعدانی هرزه، گونه ای شمعدانی
لغت نامه دهخدا
(شَ تَ)
احمد بن مسعود ازدی شمتنانی اندلسی. ادیب و شاعر بود و به شمتنان که قصبه یا دهی در اندلس است نسبت داشت. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(زَلَ نی ی)
جماهر بن محمد بن احمد بن حمزه... الدمشقی که از هشام بن همار و غیره روایت دارد و ابوبکر المقری از وی روایت کند. (از معجم الانساب ج 1 ص 507)
لغت نامه دهخدا
(اَ مِ)
در تداول عامه، آمریکایی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تلفظ عامیانۀ مکانیک، رجوع به مکانیک شود
لغت نامه دهخدا
(شُ / شَ)
محله ای است از اصفهان و جعفر بن ناجیۀ شمیکانی اصفهانی بدانجا منسوب است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
منسوب است به شمیران که دیهی است در هشت فرسخی مرو. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
ابوالمظفر محمد بن عباس... شمیرانی شاوانی. از راویان است و از ابوبکر احمد بن ... نسوی الحافظ خبر شنید و ابوجعفرمحمد بن ابی علی همدانی و جز وی از او روایت دارند. به سال چهارصد و نود درگذشته است. (از لباب الانساب). در تاریخ اسلام، روات به عنوان افرادی شناخته می شوند که از پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) احادیث نقل کرده اند و در این مسیر، از دقت و امانت داری ویژه ای برخوردار بوده اند. این افراد با تحلیل دقیق سندهای حدیث، از صحت و اصالت روایات اطمینان حاصل کرده اند و در نتیجه به حفظ سنت نبوی کمک کرده اند.
لغت نامه دهخدا
علم حرکات و شناسایی توازن و تعادل بین نیروها و بکاربردن قوانین آنها
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به میدان: کپنک پوشکان میدانی درکمین تواند میدانی ک (ضیاء اصفهانی)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به میسان، اهل میسان دست میسانی، نوعی پارچه که درمیسان بافته میشد: (چنانک بیکی شهرادیم پیرایند و بیکی شهر دیبا بافند... وبیکی شهرمیسانی بافند)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به ماکان: مراشد گلشن عیسی وزین رشک آفتاب آنک سپر فرمود دیلم وار و زوبین کرد ماکانی. (خاقانی. سج. 411)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیطانی
تصویر شیطانی
شیطنت کردن، نا فرمانی و سرکشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریانی
تصویر شریانی
سرخرگی منسوب به شریان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شایانی
تصویر شایانی
شایستگی سزاواری لیاقت
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به پیکان، نوعی از لعل بر شکل و هیات پیکان: درون پرده گل غنچه بین که میسازد ز بهر دیده خصم تو لعل پیکانی. (حافظ قزوینی)، نوعی فیروزه، نوعی نوشا در بر شکل و هیات پیکان: گر سرمه کشد روزی بر چشم حسود او هر ذره آن گردد نوشا در پیکانی. (سیف اسفرنگی)، نوعی لاله، قسمی انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمیکان
تصویر تمیکان
موجودات جهان اهریمنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمکانی
تصویر چمکانی
فلوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمیکانی
تصویر چمیکانی
فلوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چیمکانی
تصویر چیمکانی
فلوس
فرهنگ لغت هوشیار
سپنداره از گیاهان گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که تیره خاصی به نام شمعدانی ها را به وجود می آورد. گلهایش منظم و دارای 5 کاسبرگ است که گاهی تا وسط به هم چسبیده اند. جام شمعدانی رنگین و تعداد پرچمها 5 و در بساک آن ها دو کیسه گرده موجود است. گلهایش قرمز صورتی سفید و ارغوانی دیده می شود. این گیاه دارای گونه های متعدد است و به عنوان گیاه زینتی در اکثر باغچه ها و گلدانها و باغها کشت می شود. برای ازدیادش معمولا از قلمه استفاده می کنند گل شمعدانی شمعدانی الغر نوقی العثر. یا شمعدانی پیچ. گونه ای شمعدانی که ساقه اش به تکیه گاهها می پیچد. یا شمعدانی دهن اژدر. گونه ای شمعدانی که دارای گلهای خوشه ای است و در تابستان گل می دهد و پایاست. تعداد گلهایش بر روی هر پایه 2 تا 3 عدد است. یا شمعدانی عطری. گونه ای شمعدانی که داری برگهای بسیار معطر است و بوی مطبوع عطر مخصوصا با لمس برگها بیشتر استشمام میشود. گیاه مذبور هم مانند شمعدانی جزو گلهای زینتی است و در گلدانها کشت می شود. گل عطر بر گ عطر برگ مشک عطری گل عطری عتر مسیکه غرنوقی جرانیون غرانیون. یا شمعدانی گرد رگ. گونه ای شمعدانی که بر گهایش از گونه ای دیگر دارای بریدگی های کمتری دارد و تقریبا گرد است. گلهای این گونه قرمز و درشت اندامهای گیاه کرک دار است. غارانیون. یا شمعدانی گل درشت. گونه ای شمعدانی که دارای گلهایی درشت است و به همین جهت از انواع دیگر مرغوب تر است شمعدانی درشت گلدانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیکانی
تصویر پیکانی
نوعی از لعل به شکل پیکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شایانی
تصویر شایانی
سزاواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیطانی
تصویر شیطانی
شیطنت، سرکشی، شرارت
فرهنگ فارسی معین
((شَ))
گیاهی است از رده دو لپه ای های جدا گلبرگ. گل هایش زیبا و به رنگ های سرخ یا صورتی یا ارغوانی یا سفید. از گل های زینتی است و قلمه آن را در گلدان یا باغچه می کارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیطانی
تصویر شیطانی
Demonic, Diabolical, Evil, Fiendish, Demonically, Diabolically, Ghoulish, Impish, Sinister, Sinisterly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
برنجی که بدون آبکش و به صورت کته طبخ شود
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از شیطانی
تصویر شیطانی
демонический , дьявольски , дьявольский , злой , дьявольский , зловещий , озорной , зловеще
دیکشنری فارسی به روسی