- شمیل (پسرانه)
- باد شمال، نام روستایی در نزدیکی بندرعباس
معنی شمیل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
بانوی بزرگوار، نسیم شمال، باد شمال، منسوب به شمیل، از نامهای ارمنی ایرانی به معنی بانوی بزرگوار، شمیل (عربی) + ا (فارسی)،
سرشت
طبع، سرشت
رفتن شتابان
اپاختر
خوش ریخت، زیبا
همردیف، همکار، همسفر، یار و رفیق سفر
شیر ترش
خوب، زیبا، نیکو، نیکو سیرت، پیه گداخته
خمیده، کج
بار بر سر یا به پشت، پسر خوانده سر راهی، بیگانه، خس بر آب، پایبندان (ضامن)، زه، ابر پر باران
خوراک نرم، ابر انبوه، تا کلکینه (خیمه مخملی)، آبچین، درختناک
تبختر در رفتار
فرسوده، جامه کهنه، ته آب در تالاب
آوازی باشد که کبوتربازان از دهان بر آورند شافوت
صفیر و صدائی که در وقت آب خوردن اسبان بگوش رسد، فریاد بانگ و غیره
زیر زره پیراهنچه، زیر پالانی، مغز تیره (نخاع)، آبرو، ابر بی باران (شلیل شلیر از میوه ها پارسی است
خویها، طبعها
طبع، خوی، عادت خلق، چپ مقابل جنوب
بوی خوش، بوی عطر
در آمیخته، گرگ و میش پگاه، گرگ سیاه و سپید، شیر ناب شیر تازه
لفاف ضخیم کاغذی که نوشته های اداری را در آن گذارند، پوشه
احاطه کردن، فرا گرفتن
سر گرم در کار
اسپ دم سپید، زیرک، افروخته، گنبدک در ته دیگ
خوشگل و خوش صورت و خوش اندام و زیبا و بمعنای کف خون آمیخته ای که بر دهانه لگام پیدا شود حیله، تزویر
بوی خوش، بلند، مرتفع
خوشگل، زیبا، خوش اندام، خوش ریخت