جدول جو
جدول جو

معنی شمشیرگیری - جستجوی لغت در جدول جو

شمشیرگیری
(شِ / شَ)
عمل و صفت شمشیرگیر. دلاوری. جنگجویی. (یادداشت مؤلف) :
کجا آن شیر کز شمشیرگیری
چو مستان کرد با ما شیرگیری.
نظامی.
رجوع به شمشیرگیر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شمشیرگر
تصویر شمشیرگر
شمشیرساز، آنکه پیشه اش ساختن شمشیر است، سازندۀ شمشیر، شمشیرگر
فرهنگ فارسی عمید
(اَ نَ / نِ پَ)
که شمشیر گیرد رزم را. که شمشیر بردارد جنگ را. آشنا به شمشیرزنی. شمشیرزن. کنایه از دلاور و جنگجو. (یادداشت مؤلف) :
به سهراب گفت ای یل شیرگیر
کمندافکن و گرد شمشیرگیر.
فردوسی.
تو شمشیرگیری و او جام گیر
تو بر سر نشینی و او بر سریر.
نظامی.
رجوع به شمشیرزن شود
لغت نامه دهخدا
(خَ)
عمل خمیرگیر. خمیرگری. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شِ / شَ گَ)
کسی که شغل و کار او ساختن شمشیر است. (ناظم الاطباء). شمشیرساز. سیاف. طباع. (یادداشت مؤلف). رجوع به شمشیرساز شود
لغت نامه دهخدا
صفت شیرگیر، حالت آنکه شیرگیر شده است، رجوع به شیرگیر شود، دلیری و شجاعت، سخت دلاوری و دلیری، (یادداشت مؤلف) :
چونکه شیران دلیریش دیدند
شیرگیری و شیریش دیدند،
نظامی،
، جسارت، جری شدن، (یادداشت مؤلف)، مستی یا نیم مستی، (ناظم الاطباء) :
ز مستی کرد با شیری دلیری
که نام مستی آمد شیرگیری،
نظامی،
کجا آن شیر کز شمشیرگیری
چو مستان کرد با ما شیرگیری،
نظامی،
،
شیرگیر، (ناظم الاطباء) (فرهنگ جهانگیری)، شیرگیری به معنی شیرگیر است که مردم نیم مست و مست باشد، (برهان)،
شیرگیر، نام روز بیست وهشتم از ماههای ملکی باشد، (برهان)، رجوع به شیرگیر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شمشیر گری
تصویر شمشیر گری
عمل و شغل شمشیر گر، محل و دکان شمشیر گر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمیرگیری
تصویر خمیرگیری
عمل و شغل خمیر گیر
فرهنگ لغت هوشیار