جدول جو
جدول جو

معنی شمشیرماهی - جستجوی لغت در جدول جو

شمشیرماهی
نوعی ماهی دریایی که آروارۀ فوقانی درازی شبیه شمشیر دارد، سیف
تصویری از شمشیرماهی
تصویر شمشیرماهی
فرهنگ فارسی عمید
شمشیرماهی
(شِ / شَ)
گونه ای ماهی که در جلو آروارۀ بالایی دارای زایدۀ استخوانی طویل و تیز برنده جهت دفاع از خود و شکار دارد. سیف. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شمشیرسازی
تصویر شمشیرسازی
شغل و عمل شمشیرساز، ساختن شمشیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شمشیربازی
تصویر شمشیربازی
نوعی ورزش که با استفاده از شمشیر مخصوص، لباس های ایمنی و در زمین مخصوص انجام می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرماهی
تصویر شیرماهی
ماهی بزرگ، نوعی ماهی بزرگ، ماهی عنبر، کاشالوت، نوعی صدف که از آن تکمه درست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(شِ / شَ)
صنعت ساختن شمشیر. (ناظم الاطباء). طباعه. (منتهی الارب). رجوع به شمشیرساز شود
لغت نامه دهخدا
(شِ / شَ)
مشق شمشیر و طریقۀ به کار بردن شمشیر. (ناظم الاطباء). نوعی ورزش با شمشیر که دو تن انجام دهند و هر یک با شمشیر به دیگری حمله کند و دیگری باید بکوشد که مورد ضربۀ حریف قرار نگیرد. (فرهنگ فارسی معین). مسایفه. (یادداشت مؤلف) :
چو خسرو دید ناز آن نیازی
سپر بفکند از آن شمشیربازی.
نظامی.
درآمد به شمشیربازی چو برق
ز سر تا قدم زیر پولاد غرق.
نظامی.
چو باشد نوبت شمشیربازی
خطیبان را دهد شمشیر غازی.
نظامی.
تو خود دانی که در شمشیربازی
هلاک سر بود گردن فرازی.
نظامی.
درین مجلس چنان کن پرده سازی
که ناید شحنه در شمشیربازی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
قسمی از ماهی که از دندان آن دستۀ کارد و چاقو می سازند. (ناظم الاطباء) (از غیاث) (از آنندراج). سنگ صدفی نفیس و آن دندان شیرماهی است که در سابق از آن دستۀ خنجر و امثال آن می کردند و گاهی مرصع به جواهر بود به قطر ساعد کودکی پنج شش ساله. رنگ آن به رنگ ابری میان تیره و روشن و شفاف گونه بود یعنی اگر به تنکی کاغذ می بریدند حاجب ماوراء نبود و مانند شیشه که کمی دودزده باشد چیزها از پشت آن دیده می شد. (یادداشت مؤلف) : و کانوا [اهل ظفار یصطادون سمکاً یسمی بالفارسیه شیرماهی و معناه اسدالسمک وهو یشبه الحوت المسمی عندنا بتازرت. (ابن بطوطه).
- دستۀ شیرماهی (در خنجر و جز آن) ، دستۀ کارد و یا شمشیری که از دندان شیرماهی ساخته شده باشد. (یادداشت مؤلف).
، نوعی از ماهی فلس دار که گوشت بسیار لذیذی دارد. (از برهان) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
گونه ای ماهی که در جلو آرواره بالایی دارای زایده استخوانی طویل و تیز برنده ای جهت دفاع از خود و شکار دارد سیف
فرهنگ لغت هوشیار
قسمی از ماهی که از دندان آن دسته کارد و چاقو می سازند، سنگ صدفی نفیس
فرهنگ لغت هوشیار