چتر، سوراخ کاسه روی ابزار های خنیا چون تار و کمانچه و سنتور، هوریک در تازی به وات هایی گفته اند که چون (ال) پیش از آنان آید آوایشان جایگزین آوای (ل) گردد: ت - ث - د - ذ - ر - ز - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ن و خود ل دیگر وات ها را قمری یا قمریه نامند
چتر، سوراخ کاسه روی ابزار های خنیا چون تار و کمانچه و سنتور، هوریک در تازی به وات هایی گفته اند که چون (ال) پیش از آنان آید آوایشان جایگزین آوای (ل) گردد: ت - ث - د - ذ - ر - ز - س - ش - ص - ض - ط - ظ - ن و خود ل دیگر وات ها را قمری یا قمریه نامند
نقش و نگاری که با گلابتون روی لباس می دوزند آنچه از فلز به شکل خورشید درست و بالای قبه یا جای دیگر نصب می کند بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، آیبک، طاغوت، ایبک، صنم، بد، ژون، جبت، بغ، وثن، فغ برای مثال یاد باد آن شب که آن شمسۀ خوبان طراز / به طرب داشت مرا تا به گه بانگ نماز (فرخی - ۱۹۹)
نقش و نگاری که با گلابتون روی لباس می دوزند آنچه از فلز به شکل خورشید درست و بالای قبه یا جای دیگر نصب می کند بُت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، آیبَک، طاغوت، ایبَک، صَنَم، بُد، ژون، جِبت، بَغ، وَثَن، فَغ برای مِثال یاد باد آن شب که آن شمسۀ خوبان طراز / به طرب داشت مرا تا به گه بانگ نماز (فرخی - ۱۹۹)
خانقاهی بوده است بحلب در سردرب بازیار و چسبیده ب خانه ابوذر مورخ. این خانقاه از بناهای شمس الدین ابوبکر احمد است و او ببرادرش شیخ شرف الدین صاحب الشرفیه وصیت کرد که آن را وقف بر صوفیان کند. درب مذکور امروز بکوی زهراوی معروف است. (از خطط الشام محمد کردعلی جزء 6 ص 147)
خانقاهی بوده است بحلب در سردرب بازیار و چسبیده ب خانه ابوذر مورخ. این خانقاه از بناهای شمس الدین ابوبکر احمد است و او ببرادرش شیخ شرف الدین صاحب الشرفیه وصیت کرد که آن را وقف بر صوفیان کند. درب مذکور امروز بکوی زهراوی معروف است. (از خطط الشام محمد کردعلی جزء 6 ص 147)
شمسه. آفتاب. (ناظم الاطباء) : یاد باد آن شب کآن شمسۀ خوبان طراز به طرب داشت مرا تا به گه بانگ نماز. فرخی. شمسۀ گوهر و شمع دل سرگشتۀ من که زوال آمدش از طالع برگشتۀ من. خاقانی. شیر میدان و شمسۀ مجلس قرهالعین جان ابوالفارس. خاقانی. شمسۀ نه مسند هفت اختران ختم رسل، خاتم پیغمبران. نظامی. در قالب خاک تیره خشتند یا شمسۀ مسند بهشتند. نظامی. به خدمت شمسۀ خوبان خلﱡخ زمین را بوسه داد و داد پاسخ. نظامی. - شمسه کرم، آفتاب رز. کنایه از شراب: صبا عبیرفشان گشت ساقیا برخیز و هات شمسه کرم مطیب زاکی. حافظ. ، تصویر آفتاب، بت. صنم، نقش. نگار. تصویر. (ناظم الاطباء)
شمسه. آفتاب. (ناظم الاطباء) : یاد باد آن شب کآن شمسۀ خوبان طراز به طرب داشت مرا تا به گه بانگ نماز. فرخی. شمسۀ گوهر و شمع دل سرگشتۀ من که زوال آمدش از طالع برگشتۀ من. خاقانی. شیر میدان و شمسۀ مجلس قرهالعین جان ابوالفارس. خاقانی. شمسۀ نه مسند هفت اختران ختم رسل، خاتم پیغمبران. نظامی. در قالب خاک تیره خشتند یا شمسۀ مسند بهشتند. نظامی. به خدمت شمسۀ خوبان خَلﱡخ زمین را بوسه داد و داد پاسخ. نظامی. - شمسه کرم، آفتاب رز. کنایه از شراب: صبا عبیرفشان گشت ساقیا برخیز و هات شمسه کرم مطیب زاکی. حافظ. ، تصویر آفتاب، بت. صنم، نقش. نگار. تصویر. (ناظم الاطباء)
بدخشانی. شاعری شوخ طبع و بذله گو و از معاصران مولانا جامی در قرن نهم هجری بود. از اشعار او است: چشمان من به رویت در عاشقی چنانند کز رشک یکدگر را دیدن نمی توانند. (از مجالس النفائس ص 118). رجوع به فرهنگ سخنوران شود
بدخشانی. شاعری شوخ طبع و بذله گو و از معاصران مولانا جامی در قرن نهم هجری بود. از اشعار او است: چشمان من به رویت در عاشقی چنانند کز رشک یکدگر را دیدن نمی توانند. (از مجالس النفائس ص 118). رجوع به فرهنگ سخنوران شود
از گویندگان معاصر سلطان سعید و مداح اوست. ابیات زیر از اوست: کشیدی خنجر و آیینۀ رخسارخود کردی به چشم عاشقان نظارۀ دیدار خود کردی. ز رویم آن زمان اشک ندامت پاک خواهد شد که سر در راه آن سرو خرامان خاک خواهد شد. (از مجالس النفائس ص 306) بغدادی. از گویندگان قرن دهم هجری و شیعۀمتعصب است و اشعار فراوانی دارد، از آن جمله است: گر چنین صابون پیاپی آید از شهر حلب ضامن صابون از اینجا خیمه بیرون می زند. (از مجمعالخواص ص 296 و فرهنگ سخنوران)
از گویندگان معاصر سلطان سعید و مداح اوست. ابیات زیر از اوست: کشیدی خنجر و آیینۀ رخسارخود کردی به چشم عاشقان نظارۀ دیدار خود کردی. ز رویم آن زمان اشک ندامت پاک خواهد شد که سر در راه آن سرو خرامان خاک خواهد شد. (از مجالس النفائس ص 306) بغدادی. از گویندگان قرن دهم هجری و شیعۀمتعصب است و اشعار فراوانی دارد، از آن جمله است: گر چنین صابون پیاپی آید از شهر حلب ضامن صابون از اینجا خیمه بیرون می زند. (از مجمعالخواص ص 296 و فرهنگ سخنوران)
دهی است از دهستان رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد. سکنۀ آن 1075 تن. آب آن از قنات. راه آن ماشین رو. دبستان، پاسگاه ژاندارمری و یک گنبد قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد. سکنۀ آن 1075 تن. آب آن از قنات. راه آن ماشین رو. دبستان، پاسگاه ژاندارمری و یک گنبد قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
نسبت به عبد شمس. (منتهی الارب) ، منسوب به شمس که آفتاب بود. (ناظم الاطباء). - حروف شمسی، حروفی هستند که وقتی در اول کلمه می آیند با آوردن حرف (ال) به اول آنها حرف لام تلفظ نمی شود و آن حروف مشدد خوانده می شوند، چون شمس با حرف (شین) شروع شده و شین خود از آن دسته حروف است لذا آنها را حروف شمسی نامیده اند، حروف شمسی 14 تا هستند و عبارتند از: ت، ث، د، ذ، ر، ز، س، ش، ص، ض، ط، ظ، ل، ن. مقابل حروف قمری. (از یادداشت مؤلف). - سال شمسی، سال خورشیدی. سالی که بر حسب حرکت زمین به دور خورشید حساب می شود، یعنی دوازده ماه یاسیصد و شصت و پنج روز و پنج ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه یک دور حرکت انتقالی زمین به دور خورشید (از اول فروردین تا آخر اسفند). مقابل سال قمری، که بر حسب گردش ماه است. (یادداشت مؤلف)
نسبت به عبد شمس. (منتهی الارب) ، منسوب به شمس که آفتاب بود. (ناظم الاطباء). - حروف شمسی، حروفی هستند که وقتی در اول کلمه می آیند با آوردن حرف (ال) به اول آنها حرف لام تلفظ نمی شود و آن حروف مشدد خوانده می شوند، چون شمس با حرف (شین) شروع شده و شین خود از آن دسته حروف است لذا آنها را حروف شمسی نامیده اند، حروف شمسی 14 تا هستند و عبارتند از: ت، ث، د، ذ، ر، ز، س، ش، ص، ض، ط، ظ، ل، ن. مقابل حروف قمری. (از یادداشت مؤلف). - سال شمسی، سال خورشیدی. سالی که بر حسب حرکت زمین به دور خورشید حساب می شود، یعنی دوازده ماه یاسیصد و شصت و پنج روز و پنج ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه یک دور حرکت انتقالی زمین به دور خورشید (از اول فروردین تا آخر اسفند). مقابل سال قمری، که بر حسب گردش ماه است. (یادداشت مؤلف)
شبانگاه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) : اتیته امسیه امس، شبانگاه دی نزد او آمدم. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، امصار جمع واژۀ مصر در دیگر معانی آن نیز هست. رجوع به مصر شود
شبانگاه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) : اتیته امسیه امس، شبانگاه دی نزد او آمدم. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، امصار جَمعِ واژۀ مصر در دیگر معانی آن نیز هست. رجوع به مصر شود
یکی از شش فرقۀ مذهب مرجئه و پنج فرقۀ دیگر عبارتند از: رزامیه، غیلانیه، تومنیه، صالحیه، جهمیه. (از بیان الادیان و غزالی نامه ذیل ص 80). رجوع به مرجئه و شمری شود
یکی از شش فرقۀ مذهب مرجئه و پنج فرقۀ دیگر عبارتند از: رزامیه، غیلانیه، تومنیه، صالحیه، جهمیه. (از بیان الادیان و غزالی نامه ذیل ص 80). رجوع به مرجئه و شمری شود
آن چه که از فلز به شکل خورشید سازند و بالای قبه و مانند آن نصب کنند، نقش و نگاری که با گلابتون بر جامه دوزند، هر تصویر مدور و منقش، دگمه هایی که بر سربند تسبیح بند کنند، بت صنم، نارنج، لیمو، قرص نان. یا شمسه خوبان. خورشید زیبا رویان. (از القاب زیبا رویان است) ابزاری چوبین مانند خط کش بدرازای یک یا دو متر که برای تراز کردن آجرها به کار میرود
آن چه که از فلز به شکل خورشید سازند و بالای قبه و مانند آن نصب کنند، نقش و نگاری که با گلابتون بر جامه دوزند، هر تصویر مدور و منقش، دگمه هایی که بر سربند تسبیح بند کنند، بت صنم، نارنج، لیمو، قرص نان. یا شمسه خوبان. خورشید زیبا رویان. (از القاب زیبا رویان است) ابزاری چوبین مانند خط کش بدرازای یک یا دو متر که برای تراز کردن آجرها به کار میرود