جدول جو
جدول جو

معنی شمالیه - جستجوی لغت در جدول جو

شمالیه(شَ / شِ لی یَ)
منسوب به شمال. (ناظم الاطباء).
- بلاد شمالیه، شهرهایی که در جانب شمال کرۀ ارض واقع شده اند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شماله
تصویر شماله
شمع، موم، نوعی برنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالیه
تصویر مالیه
مربوط به مال، دارایی، امور مالی، کالا، مالیات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوالیه
تصویر شوالیه
نجیب زاده ای که از طرف شاه منصب افتخاری به او داده می شد
فرهنگ فارسی عمید
(سَ / سِ شُ دَ)
بمعنی کمال. (آنندراج). کمالیت. و رجوع به کمالیت شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
جمع واژۀ شملول. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شملول شود، متفرق. پریشان: ذهبوا شمالیل. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، جامۀ شکافته و کفته. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شُ یِ)
نجیب زاده ای که در گروه فارسان قرون وسطی پذیرفته شده باشد. فارس. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان غار است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 147 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
به گونه رمن پنجه شاخه ها شاخه های کوچکی که بر سر یک شاخه روید، پاره پاره ها جامه های پاره، پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
اپاختری باختری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شماله
تصویر شماله
شمع موم، نوعی برنج
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی اسوار، نژاده نجیب زاده ای که در گروه فارسان قرون وسطی پذیرفته شده باشد فارس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالیه
تصویر مالیه
پول و وجه نقد، دولت و ثروت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوالیه
تصویر شوالیه
((شُ یِ))
نجیب زاده ای که در قرون وسطی از طرف شاه منصب افتخاری گرفته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شماله
تصویر شماله
((شَ لَ))
شمع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالیه
تصویر مالیه
((یِّ))
مؤنث مالی، وجه نقد و املاک و مستغلات
فرهنگ فارسی معین
دلاور، سوار، شهسوار، عیار، مبارز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
Northerly, North
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
nord, du nord
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
noord, noordelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
kuzey, kuzey yönlü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
北の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
צפוני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
북쪽의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
utara
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
उत्तर , उत्तरी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
северный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
nord, nördlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
norte, del norte
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
nord, settentrionale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
norte, do norte
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
北方的 , 北部的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
północny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
північний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
kaskazini, wa kaskazini
دیکشنری فارسی به سواحیلی