- شماره
- عدد، کد
معنی شماره - جستجوی لغت در جدول جو
- شماره
- حساب، حد اندازه، عدد، نمره. یا دانش (علم) شمار. علم حساب. یا شمار... در ردیف در زمره. یا روز علم. روز رستخیز قیامت. یا بشمار آوردن، به حساب آوردن احتساب. یا به علم رفتن، به حساب آمدن محسوب شدن، یا شمار باریک کردن، مناقشه
- شماره ((شُ رَ یا رِ))
- عدد، شمار، عددی که نماد و نشانه چیزی است، عددی که نوبت یا رتبه کسی یا چیزی را نشان دهد، عددی که اندازه چیزی را نشان دهد، هر واحد از روزنامه، مجله و مانند آن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کشتار
دلیری، پس سر
عده ای، معدودی، یک عده، تعدادی
حساب، محاسبه
معمولا، نوعا
مونث زمار نی زن، نی نای، جه (زنا کار زن) نوعی نای که نوازند
نشان، دیدارگاه، هنگام، شارسان، فرمانروایی کشور، فرماندهنده، چیره، برانگیزنده، فرمانروائی، امیر شدن
ماده خر
میکده
خاکشی خاکشی خاکشیر
آتشپاره و جرقه آتش
سپندار گری، شادمانی
آگاهنده آوا دار صدا دار (ساعت) و منظور ساعتی است که آنرا کوک کنند و در لحظه معینی شخص خوابیده را بیدار سازد. توضیح شماطه در عربی بدین معنی مستعمل نیست
جامه پاره پاره ژنده
دشمنشادی شادی از رنج و اندوه دشمن (در برخی از واژه نامه ها دشمنکامی آمده که درست نیست زیرا دشمنکامی به کام دشمن کاری را انجام دادن و برابر با خیانت تازی است)، سرزنش سر کوفت
بزرگ منشی منی کردن
دستنبویه دستنبو از گیاهان، گوی خوشبوی، خوشبویه (شمامه گونه ای از ساز پارسی است) نوعی از خربزه دستنبو، جمع شماتات، عطردان، گلوله ای به شکل گوی مرکب از خوشبوها که در دست گیرند و بویند. یا شمامه کافور. آفتاب و ماه، روز روشنایی روز
شمع موم، نوعی برنج
دیوانگی، چابکی، زنده دلی
زر، کشتزار
سنگ آتشزنه
همواره، همیشه، پیوسته، پی در پی
شمردن، شماره کردن، حساب کردن، به شمار آوردن
اسپرغم، بوب (فرش شاهانه)، دوده تیره، سر پوش، ناوگان جنگی آباد کردن، آبادانی، لاد (بنا) ساختمان مزد سماختمان
پر آبی، گول شدن خر شدن، تنبلی سستی