مجموعۀ صورت کواکب چنگ رومی. (ناظم الاطباء). دیگ پایه. سلحفاه. اثافی. یکی از صور فلکیه میان الدجاجه والجاثی علی رکبتیه است و روشن ترین صورت آن نسر واقعاست و به صورت لورا (چنگ رومی) یا کرکسی بالها فراهم آورده توهم شده است، و آن مرکب از بیست و یک ستاره است یکی از قدر اول موسوم به نسر واقع که صورت رانیز به نام او خوانند و آنرا یک پایه نامند و عوام سه پایه گویند معرب آن اثافی نیز نامند و اظفار نیز در این صورت است. (از جهان دانش) (یادداشت مؤلف)
مجموعۀ صورت کواکب چنگ رومی. (ناظم الاطباء). دیگ پایه. سلحفاه. اثافی. یکی از صور فلکیه میان الدجاجه والجاثی علی رکبتیه است و روشن ترین صورت آن نسر واقعاست و به صورت لورا (چنگ رومی) یا کرکسی بالها فراهم آورده توهم شده است، و آن مرکب از بیست و یک ستاره است یکی از قدر اول موسوم به نسر واقع که صورت رانیز به نام او خوانند و آنرا یک پایه نامند و عوام سه پایه گویند معرب آن اثافی نیز نامند و اظفار نیز در این صورت است. (از جهان دانش) (یادداشت مؤلف)
رگ چشم. (شرفنامۀ منیری) : به باد حمله ز گوشش برآوری پنبه به زخم نیزه ز چشمش برون کنی شریاق. ظهیر فاریابی (از شرفنامه). در متون دیگر دیده نشد، شاید مصحف شرناق باشد. رجوع به شرناق شود
رگ چشم. (شرفنامۀ منیری) : به باد حمله ز گوشش برآوری پنبه به زخم نیزه ز چشمش برون کنی شریاق. ظهیر فاریابی (از شرفنامه). در متون دیگر دیده نشد، شاید مصحف شرناق باشد. رجوع به شرناق شود
شیق، چیزی که دراز کنند آنرا بچیزی تا چیز دیگری را بدان بندند مانند طناب چادر و غیره، (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)، چیزی که در آن کرده شود به آن چیزی تا بسته شود بچیزی دیگر، (منتهی الارب)
شیق، چیزی که دراز کنند آنرا بچیزی تا چیز دیگری را بدان بندند مانند طناب چادر و غیره، (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)، چیزی که در آن کرده شود به آن چیزی تا بسته شود بچیزی دیگر، (منتهی الارب)